برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی - 18 11 1403
عنوان برنامه: گناهان قلبی (کبر و زیبا پسندی)
کلیدواژه: اخلاق؛ گناهان قلبی؛ تکبر؛ تواضع؛ شکر نعمت؛ زیبا پسندی؛ صحابه؛ اهل بیت علیهم السلام؛ قرآن!
استاد: حضرت آیت الله حسینی قزوینی
مجری: حجت الاسلام آقای مرعشی
مجری:
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدلِلَّهِ رَبِّ العالَمين وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ
عرض سلام، ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف).
الحمد لله این توفیق را داریم باز در شب جمعه ای دیگر در سید اللیالی در ماه شعبان المعظم هستیم برنامه «اخلاق علوی و سیره مهدوی» را محضر همه شما گرامیان تقدیم بکنیم برنامه ای که این توفیق را داریم در محضر حضرت استاد حضرت آیت الله «حسینی قزوینی» هستیم ان شاء الله امشب هم بتوانیم از محضرشان نهایت بهره و استفاده را ببریم.
در ابتدای برنامه های که محضر ایشان هستیم ذکر و یادی می کنیم از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) دل های خودمان را زنگار زدایی می کنیم آماده می شویم ان شاء الله تابش نور معرفت را در دل های خودمان پذیرا باشیم. حضرت استاد سلام عرض می کنم در خدمت تان هستیم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- ِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ دَلِيلَ إِرَادَتِه، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع فَمَا شَيْءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل.
خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم موفقیت روز افزون برای همه گرامیان از خدای منان خواهانم.
طبق برنامه همیشگی مان مطلع عرائض مان را یادی از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) کرده باشیم باشد که آن بی بی دو عالم سیدة النساء العالمین گوشه چشمی هم به ما و بینندگان عزیز داشته باشند.
دوست دارم کز غمت یا فاطمه تنها بگریم * از یتیمان تو پنهان در دل شب ها بگریم
دوست دارم سر فرود آرم منِ بی کس به چاهی * بر کشم فریاد غربت های های آن جا بگریم
دوست دارم زینب من اشک چشمانم نبیند * گه به نخلستان و گاهی در دل صحرا بگریم
دوست دارم جانم از تن با نفس هایم بر آید * بس که یا زهرا بگویم بس که بی پروا بگریم
نَفْسِي عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحْبُوسَةٌ * يَا لَيْتَهَا خَرَجَتْ مَعَ الزَّفَرَاتِ
لَا خَيْرَ بَعْدَكِ فِي الْحَيَاةِ وَ إِنَّمَا * أَخْشَى مَخَافَةَ أَنْ تَطُولَ حَيَاتِي
(وَسَيعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَي مُنْقَلَبٍ ينْقَلِبُونَ)
مجری:
طیب الله انفاسکم شما بینندگان عزیز و ارجمندی که پیگیر برنامه «اخلاق علوی و سیره مهدوی» بودید حتماً مطلع هستید چند جلسه ای هست نسبت جزئی به هر کدام از گناهان قلبی که ممکن است چه بسا خودمان آن ها را گناه به حساب نیاوریم اما این ها وارد قلب انسان می شود و باعث می شود اعمال انسان هم فاسد بشود.
خود انسان رو به زوال برود گناهان خانمان سوزی که زندگی دنیا و آخرت انسان را نابود می کند به گناه تکبر رسیدیم. در بحث تکبر از محضر استاد چند جلسه ای هست استفاده می کنیم و بهره می بریم اگر امکانش هست یک مختصری از آن چیزی که تا الان فرمایشات حضرتعالی به آن تعلق گرفت را بفرمایید ان شاء الله بعد وارد مبحث جدید بشویم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه وَ الّلعنُ الدّائمُ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه، وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ
در جلسات گذشته عرض کردیم یکی از گناهان خانمان سوزی که اعمال انسان را حبط می کند نماز، روزه، حج، احسان و دیگر عبادات و ... را نابود می کند آتش می زند و به خاکستر مبدل می کند تکبر هست.
عبارتی از خطبه 192 «نهج البلاغه» از حضرت امیر عرض کردیم می فرماید خداوند تبارک و تعالی شیطان یا ابلیس را با آن که شش هزار سال سابقه عبادت داشت به خاطر یک تکبر تمام اعمالش را باطل کرد و سوزاند.
البته عرض کردیم ابلیس در حقیقت نام یا صفت شیطان است قبل از خلقت آدم در کره زمین با اجنه بود. اجنه به خاطر گناهی که کرده بودند خدای عالم، ملائکه را فرستاد این ها را نابود کردند و ابلیس از آن جایی که به قولی آدم خوبی بود با خودشان بالا بردند همراه با ملائکه عبادت می کرد.
نمی دانم مقامی بالاتر از این می شود تصور کرد؟ ملائکه، انسان را بالا ببرند در صف خودشان برای عبادت خدای عالم قرار بدهند.
در روایات متعدد شیعه و هم سنی دارد بر این که افرادی هستند یک عمر کار خوب می کنند ولی عاقبت ورق بر می گردد. تمام اعمال شان نابود می شود و با صفت اشقیاء از دنیا می روند.
در قضیه کربلا «عمر سعد» را هر چه می گفتند پیغمبر اکرم پیش بینی کرد تو قاتل امام حسین هستی باور نمی کرد. می گفت من قاتل امام حسین هستم! تمام زندگیم فدای یک موی سر امام حسین.
ولی وقتی حکومت «ری» و ریاست مطرح شد طبق پر از طلا و جواهرات جلوی چشمش مجسم شد شب تا صبح شیر یا خط می انداخت امام حسین را بکشم فردای قیامت پیش پیغمبر رو سیاه می شوم، نکشم حکومت «ری» از دستم می رود. اطراف سینی بزرگی که پر از طلا و جواهرات بود دور می زد فکر می کرد تا نزدیک صبح گفت:
«و ما عاقل باع الوجود بدين»
ببینید دنیا چه کار کرد؟ عاقل نمی آید نقد را رها کند نسیه را بگیرد حکومت «ری» نقد است شفاعت پیغمبر، نسیه است. گفت بعداً می رویم توبه می کنیم. تمام اعمالش را باطل کرد هر چه در عمرش انجام داده بود (هَباءً مَنْثُورا) شد و جزء بدترین افراد جهنم شد روزی ده ها هزار و صدها هزار نفر زیارت عاشوراء می خوانند می گویند:
«وَ الْعَنْ عُبَيْدَ اللَّهِ بْنَ زِيَادٍ وَ ابْنَ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ أَبِي سُفْيَانَ وَ آلَ زِيَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة»
مصباح المتهجد و سلاح المتعبد؛ طوسى، محمد بن الحسن (تاريخ وفات مؤلف: 460 ق)، محقق و مصحیح: ندارد ناشر: مؤسسة فقه الشيعة ، ج2، ص776
حتی می گویند کبوتر مسجد بود سجاده اش از مسجد جمع نمی شد. از آن طرف افرادی مثل «زهیر ابن قین» و دیگران دار و دسته عثمان و ... طرفدار او بودند ولی عنایت الهی شامل حال شان شد شب عاشوراء خدمت امام حسین آمدند گفتند (قریب به این مضمون) اگر هزاران بار زنده شویم و بمیریم در رکاب به شهادت برسیم فرزند زهرا، از تو دست بر نمی داریم. یعنی یک عمر راه انحراف رفتند در آخر خدای عالم یک عنایتی کرد بر گشتند.
به تعبیر استاد «امام»، آیت الله «شاه آبادی» رضوان خدا بر او باد خدا از محفل ما هم ان شاء الله ثوابی عائد روح بزرگ ایشان کند بارها این جمله را سر درس «عرفان»شان می گفتند.
به یکی از غلامان «عمر سعد» دستور دادند شمشیر را بگیر برو سر امام حسین در گودی قتلگاه از بدن جدا کن آمد با شمشیر سر امام حسین را جدا کند امام حسین نگاهی به او کرد فرمود:
«أمثلک ترید أن تقتل مثلي»
مثل تو می خواهی دامنت را به خون من آلوده کنی؟ نمی دانم امام حسین با آن نگاهش با این جوان چه کرد؟ صد و هشتاد درجه منقلب شد با همان شمشیری که آمده بود امام حسین را بکشد برگشت با یاران «عمر سعد» جنگید و به شهادت رسید آخرین شهید «کربلاء» شد.
حسین جان تو را قسمت می دهیم به داغ دل زینبت از گوشه چشمی که به آن ها کردی به ما هم بکن. به کرمت با ما برخورد کن با اعمال ما برخورد نکن به آقایی خودت به ما نگاه کن یابن رسول الله یابن فاطمة الزهرا
«وَ عَادَتُكُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَم»
تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار الكتب الإسلاميه، محقق/ مصحح: خرسان، حسن الموسوى، ج2، ص616
به پرونده ما نگاه نکن به گناهان ما نگاه نکن، یک عمر حسین گفته ایم تا آخر عمر هم ان شاء الله حسین می گوییم. به امید این که در آخرین لحظه جان دادن یک لحظه بالای سر ما بیایی در برابر یا حسین ما هم یک کلمه بله بگو چیز دیگر نمی خواهیم. اگر در آن لحظه آخر یک نگاهی هم به ما کردی یقین داریم دنیا، برزخ و آخرت ما همه آباد است.
در زیارت عاشورا در سجده آخرش می خوانیم:
«اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي شَفَاعَةَ الْحُسَيْنِ يَوْمَ الْوُرُودِ»
كامل الزيارات؛ نویسنده: ابن قولويه، جعفر بن محمد، ناشر: دار المرتضوية، محقق/ مصحح: امینی، عبدالحسین، ص179
خدایا شفاعت حسین را روز ورود به عالم برزخ نصیب ما کن؛ دوستان خیلی سخت است هر چه بگوییم سخت است شاید حقیقت آن عالم مرگ برای ما روشن نشود. آن جا دو راهی بین بهشت و جهنم، دو راهی بین ایمان و کفر است خدای نا کرده گناهان ما باعث بشود زبان مان به شهادتین جاری نشود بدبخت و بیچاره می شویم.
صد و بیست و چهار هزار پیغمبر هم از ما شفاعت کنند هیچ فایده ای نخواهد داشت از خدای عالم بخواهیم عاقبت ما را ختم بخیر کند. وقتی نماز می خوانیم، اذان و اقامه می گوییم
«اشهد أن لا اله الا الله اشهد أنَّ محمد رسول الله اشهد أنَّ علیاً ولی الله»
می گوییم بگویید خدایا:
«إِنِّي أَوْدَعْتُكَ يَقِينِي هَذَا»
زاد المعاد- مفتاح الجنان؛ نويسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى (تاريخ وفات مؤلف: 1110 ق)، محقق / مصحح: اعلمى، علاءالدين، ناشر: موسسة الأعلمي للمطبوعات، بيروت 1423 ق، ص424
خدایا ایمانم را پیش تو ودیعه و امانت می گذارم تو به ما سفارش کردی اگر کسی پیش شما امانت گذاشت امانت داری کنید. خدا به حق حضرت زهرا امانت داری کن این اعتقاد ما را موقع جان دادن به ما بر گردان، اگر اشتباه نکنم در دعای امام سجاد (سلام الله علیه) هست.
در هر صورت...
بحث کبر به قدری خطرناک است که ابلیس با شش هزار سال عبادت را منحرف کرد.
جایی که عقاب پر بریزد * از پشه لاغری چه خیزد
امیداوریم که ان نشاء الله خدای عالم عنایتی کند دست ما را بگیرد و ما جزء کسانی که گرفتار وسوسه های شیطان و تکبر بشویم نجات مان بدهد.
مجری:
ان شاء الله بتوانیم مخصوصاً لحظات ماه مبارک شعبان را قدر بدانیم و استفاده کنیم. در خودمان بیشتر تأمل کنیم نسبت به قلب مان بیشتر عنایت داشته باشیم. از کبر و غروری که هر کسی ممکن است مبتلا به آن باشد ان شاء الله خودمان را رهایی ببخشیم. از راه های این که بتوانیم کبر را از خودمان دور کنیم حتماً پی گیر این برنامه باشید ان شاء الله خواهیم رسید.
راه های درمان و علاج این کار را ان شاء الله از حضرت استاد طلب خواهیم کرد مرحله مرحله با جزئیات کامل پیش خواهیم رفت نمی گذاریم هیچ چیزی از این مطلب جا بماند و از آن غفلت بشود.
حضرت استاد یک تفاوتی اگر بخواهیم بگذاریم بین کبر و زیبا پسندی خیلی وقت ها انسان حقیقت کبر را نمی تواند درست درک کند. نمی داند الان این کاری که دارد انجام می دهد از تکبر ناشی می شود یا شوقی نسبت به چیزی است این را می توانید ملموس تر بفرمایید
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در رابطه با کبر و تفاوت آن با زیبا پسندی اتفاقاً در روایات ما هم آمده است روایات متعدد در این زمینه داریم بعضی از این ها را اشاره می کنم. روایت در «بحار»، جلد 74، صفحه 90 از «ابی ذر» است می گوید روزی نزد پیامبر رفتم تقریباً نزدیک ظهر بود. حضرت در مسجد بود عرض کردم یابن رسول الله موعظه ای فایده ای ببریم حضرت فرمود:
«يَا أَبَا ذَرٍّ مَنْ مَاتَ وَ فِي قَلْبِهِ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ مِنْ كِبْرٍ لَمْ يَجِدْ رَائِحَةَ الْجَنَّةِ»
اگر کسی از دنیا برود به اندازه یک مثقال تکبر در قلب او باشد وارد بهشت نخواهد شد.
«إِلَّا أَنْ يَتُوبَ قَبْلَ ذَلِكَ»
قبل از مرگ از تکبر، نخوت، کبر و خود بزرگ بینی توبه کرده باشد!
«اباذر» گفت:
«فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّي لَيُعْجِبُنِي الْجَمَالُ»
خودم گرفتار هستم زیبایی ها را دوست دارم وقتی لباس خوب می پوشم شتر خیلی زیبا و اسب خوبی سوار می شوم و ... حالت خوشحالی به من دست می دهد آیا این هم جزء کبر است؟
«إِنِّي لَيُعْجِبُنِي الْجَمَالُ حَتَّى وَدِدْتُ أَنَّ عِلَاقَةَ سَوْطِي وَ قِبَالَ نَعْلِي حَسَنٌ»
حتی دوست دارم غلاف شمشیرم زیبا باشد حتی چهره نعلم یعنی کفشم در میان کفش ها، کفش خوبی باشد. یعنی زیباترین کفش را دوست دارم بپوشم، غلاف شمشیرم بهترین قلاف باشد
«فَهَلْ يُرْهَبُ عَلَى ذَلِكَ»
آیا این هم جزء کبر است؟
حضرت فرمود:
«قَالَ كَيْفَ تَجِدُ قَلْبَكَ»
در قلبت چه است؟
در قلبت می خواهی بند کفشت خوب باشد به دیگران فخر و تکبر بفروشی؟ ببینید بند کفش من چقدر زیباست؟ کفش هایم چقدر زیباست بهترین کفش را من دارم دیگران کفش های چنین و چنان دارند. شمشیر، لباس و عبایم این طوری است. یا نه چون:
«إِنَّ اللَّهَ جَمِيلٌ يُحِبُّ الْجَمَال»
خدا زیباست، زیبایی را دوست دارد!
یک دفعه می خواهید بیرون بروید سرتان را شانه می زنید بعضی آقایان هم روغن مخصوصی می زنند براق می شود. اگر به این نیت باشد که خدایا تو زیبا هستی زیباها را هم دوست داری این عین عبادت است اگر نه می خواهی قیافه ات خوب باشد موهایت برق بزند به دیگران فخر بفروشی (من آنم که رستم بود پهلوان) این عین تکبر است. «يَا أَبَا ذَرٍّ مَنْ مَاتَ وَ فِي قَلْبِهِ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ مِنْ كِبْرٍ لَمْ يَجِدْ رَائِحَةَ الْجَنَّة» یک مثقال، یک خروار نمی گوید یعنی یک ذره تکبر بر قلب کسی باشد بوی بهشت را نخواهد چشید.
یا «اباذر» تو خیلی زیبا پسند هستی لباس خوب، شمشیر خوب، غلاف خوب، کفش خوب می خواهی بپوشی در قلبت چه می گذرد؟
«قَالَ أَجِدُهُ عَارِفاً لِلْحَقِّ مُطْمَئِنّاً إِلَيْهِ»
قلبم عارف به حق است و به کرم و آقایی او هم اطمینان دارم!
یعنی خدای عالم دوست دارم این نعمت ها را به من بدهد و به این نعمت ها خدا را شاکر باشم. حضرت فرمود
«قَالَ لَيْسَ ذَلِكَ بِالْكِبْرِ»
اگر این زیبا پسندی به خاطر خدا باشد کبر نیست به خاطر فخر فروشی باشد کبر است.
بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج74، ص90
راوی خدمت آقا امام صادق (سلام الله علیه) می آید عرض می کنم یابن رسول الله آیه ای در قرآن هست قلب ما را خیلی منقلب کرده است خدای عالم می فرماید نعمت ها را به بنده می دهیم می دهیم (أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً) ناگهانی او را قبض و گرفتار عذاب می کنیم.
(فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ)
(آري،) هنگامي که (اندرزها سودي نبخشيد، و) آنچه را به آنها يادآوري شده بود فراموش کردند، درهاي همه چيز (از نعمتها) را به روي آنها گشوديم؛ تا (کاملا) خوشحال شدند (و دل به آن بستند)؛ ناگهان آنها را گرفتيم (و سخت مجازات کرديم)؛ در اين هنگام، همگي مأيوس شدند؛ (و درهاي اميد به روي آنها بسته شد).
سوره انعام، (6): آیه 44
(ثُمَّ بَدَّلْنَا مَكَانَ السَّيئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوْا وَقَالُوا قَدْ مَسَّ آبَاءَنَا الضَّرَّاءُ وَالسَّرَّاءُ فَأَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يشْعُرُونَ)
سپس (هنگامي که اين هشدارها در آنان اثر نگذاشت)، نيکي (و فراواني نعمت و رفاه) را به جاي بدي (و ناراحتي و گرفتاري) قرار داديم؛ آنچنان که فزوني گرفتند، (و همهگونه نعمت و برکت يافتند، و مغرور شدند،) و گفتند: «(تنها ما نبوديم که گرفتار اين مشکلات شديم؛) به پدران ما نيز ناراحتيهاي جسمي و مالي رسيد.» چون چنين شد، آنها را ناگهان (به سبب اعمالشان) گرفتيم (و مجازات کرديم)، در حالي که نميفهميدند.
سوره اعراف (7): آیه 95
از خدا زن خوب خواستم خدا به من داد، بچه سالم و صالح خواستم خدا به من داد خانه خواستم به من داد بچه خوب خواستم خدای عالم به من داد. می ترسم جزء مستدرجین باشم. (سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيثُ لَا يعْلَمُونَ)
(وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيثُ لَا يعْلَمُونَ)
و آنها که آيات ما را تکذيب کردند، به تدريج از جائی که نمی دانند، گرفتار مجازات شان خواهيم کرد.
سوره اعراف (7): آیه 182
جزء این افراد باشم حضرت فرمود خدا این نعمت ها را به تو داد این ها را از خدا دانستی یا دست رنج خودت بود؟ بعد از این نعمت ها خدا را شاکر هستی. خدا زن خوب به من داد گفتم خدایا، نعمت را تو دادی. بچه به من داد خدا را شکر کردم. خانه و اسب خوب به من داد خدا را شکر کردم. سعادت یک مرد داشتن خانه وسیع، همسر صالح و مرکب سریع است.
آن زمان مرکب سریع عبارت از قاطر و اسب بود الان هم مرکب سریع، یک ماشین تندرو و سالم و امکانات این چنینی است.
حضرت فرمود اگر بعد از این نعمت ها خدا را شکر کردی استدراج نیست. آیات متعدد دارد خدای عالم، کفار و فساق را نعمت ها غرق می کند به طوری که خدا را فراموش کند. وقتی که غرق در نعمت شد خدا یک دفعه و ناگهانی گرفتار عذابش می کند. ولی اگر بعد از هر نعمت خدا را شاکر بودیم گفتیم
«اللَّهُمَّ مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنْكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْك»
مصباح المتهجد و سلاح المتعبد؛ طوسى، محمد بن الحسن؛ ناشر: مؤسسة فقه الشيعة ، ج1، ص 63
فرقی نمی کند چه نعمت مادی و چه نعمت معنوی باشد در دعا، حال پیدا کردید قبل از این که حاجت بخواهید خدا را شکر کنید. خدایا تو را شاکر هستم همچنین روحیه ای به من دادی؛ روحیه گریه و حضور دادی. در نماز حضور قلب پیدا کردید قبل از این که از حضور قلبت استفاده کنی از خدا حاجت بخواهی بگو خدایا ممنونت هستم که امروز نماز با حال به ما دادی. قرآن با حال خواندی خدایا شاکرم هستم توفیق به من دادی.
ولذا یکی از چیزهایی که شیطان قسم خورد بنی آدم را محروم کند
(وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ)
و بيشتر آنها را شکر گزار نخواهی يافت!
سوره اعراف (7): آیه 17
بنده را شکر گزار نگذار یعنی نعمت های خدا را شاکر نباشد. ولذا در این جا رسول اکرم گفت «اباذر» اگر تمام نعمت های که دوست داری زیبا باشد زیبا پوش باشی و زیبا پسند هستی این ها اگر برای خدا است نه؛ اگر برای خود فروشی است لباس شیک گران قیمت می پوشیم می خواهیم برویم پز بدهیم در مجلس می خواهیم فلان لباس را بپوشیم مردم بگویند چقدر لباس زیبایی دارد.
مخصوصاً خانم ها در مجالس عروسی یا مجالس جشن و سرور دوست دارند تازه ترین و جدیدترین لباسی که دیگران در آن لباس ندیدند بپوشد برای چه؟ برای این که دیگران بگویند چه لباس خوبی پوشیده است این مصداق تکبر است حواس مان باشد. فردای قیامت خدا به خاطر همین اگر ما را بگیرد کارمان تمام است.
به قول آیت الله «شاه آبادی» خدا روحش را شاد کند می گفت خدا نعمت های خوبش را برای بنده های مؤمنش آفریده است. غیر مؤمن می خورند فضولتاً می خورند آن ها حق خوردن این نعمت ها را ندارند. مؤمن بهترین غذا را باید بخورد بهترین میوه را بهترین لباس را بهترین خانه را و بهترین زندگی را باید مؤمن داشته باشد.
خدا این ها را برای بنده مؤمنش آفریده است البته خدا وقتی نعمت به ما می دهد شکر نعمت دو درجه یا دو مرحله دارد یکی این که، این نعمت ها را از خدا بدانیم دیگر این که از این نعمت ها به دیگران هم بدهیم. می گویند شاکر بودن یک درخت، میوه دادن است اگر یک درخت سیب بخواهد خدا را شکر کند باید سیب بدهد. اگر میوه نداد این درخت شاکر خدا نیست خدا اگر نعمت، ثروت و امکانات به ما داد اگر همه اش وا نفسا بگوییم شاکر نیستیم.
اگر به پدر، مادر، اقوام و همسایه رسیدیم یا شنیدیم بنده خدایی مشکل دارد اجاره اش عقب افتاد، بیمار است مشکل دارد و ... آن جا باید از این نعمتی که خدا به ما داد برای آن ها هم خرج کنیم. اگر خرج کردیم
(وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ)
و (همچنين به خاطر بياوريد) هنگامی را که پروردگارتان اعلام داشت: اگر شکر گزاری کنيد، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسی کنيد، مجازاتم شديد است!
سوره ابراهیم (14): آیه 7
خدا نعمت هایش را بیشتر می کند (وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ) اگر نه، به دیگران نرسیدیم فقط خشک و خالی الحمد لله گفتیم الحمد لله خیلی خوب است هر کس توفیق پیدا نمی کند این جمله را بگوید همین که خدا سلامتی به ما داد کنار سفره می نشینیم صبحانه و ناهار می خوریم این ها را نعمت خدا بدانیم شاکر باشیم چه بسا افرادی سال ها از عمرشان بگذرد یک دفعه الحمد لله نگویند.
خدا بیامرزد آیت الله «محسنی ملایری» اول سفره می نشست تا آخر سفره گمانم هر لقمه ای که می خورد یک الحمد لله می گفت. می خواست لقمه بر دارد الحمد لله می گفت. سر سفره سی، چهل بار «الحمد الله رب» می گفتند. یعنی غذا خوردن ایشان در حقیقت یک عبادتی بود محفل و مجلس را منقلب می کرد همه می دیدند این پیر مرد از اولیاء بود آیت الله العظمی «بروجردی» و آیت الله العظمی «گلپایگانی» به ایشان علاقه وافری داشتند.
ما هم افتخار داشتیم ده، پانزده سالی در خدمت این بزرگوار بودیم امیدواریم که ان شاء الله فردای قیامت جزء اهل شافعین هستند ما را هم شفاعت کنند. این که در سر سفره هر لقمه ای می خوریم خدا را شاکر باشیم خیلی ها هستند یک لقمه نان خالی را پیدا نمی کنند سلامتی ندارند بیماری دارد حتی یک لقمه نان نمی تواند بخورد.
یکی از دوستان مان می گفت در «تهران» منزل بنده خدایی کار می کردیم منزل خیلی بزرگ و باغ با صفایی بود آدم سیر نمی شد به این باغ نگاه کند فصل تابستان هم بود این باغ میوه ساختمان مجللی داشت. سر سفره به صاحبخانه گفتیم خدا بهشت شما را در همین دنیا قرار داد این منزل، این باغ و انواع میوه ها و ... در حقیقت بهشت است.
تأسف خورد خیلی آه کشید گفت پسرم این لذتی که شماها می برید من نمی بریم فلان و فلان بیماری دارم بعد گفت شما نان سنگکی که سر سفره دارید می خورید حسرت دارم یک لقمه از این نان بخورم. گفت بچه هایم نانوایی سنگگی می روند سنگگ را می سوزانند می آورند من می خورم. خوراک من نان سوخته است حسرت خوردن یک لقمه نان دارم!
کلیپی دیدیم بنده خدایی دست و پا نداشت می گفت رفیق تا به حال شد یک جای بدنت بخارد با دستت بخواهی آن محل را بخارانی! خدا را شکر کردی نه دست و نه پا دارم اگر یک جای بدنم بخارد توانایی خاراندن بدنم را ندارم. خدای عالم نعمت سلامتی، چشم، گوش، دست، پا، زبان و ... داد تمام نعمت ها را در حق ما به کمال رسانده است آیا شد یک دفعه خدا را به خاطر داشتن این نعمت ها شاکر باشیم؟
در هر صورت ...
رسول اکرم به «ابوذر» گفت اگر هدف شما از این زیبا پسندی، فخر فروشی باشد یعنی بیچاره ای اگر نه هدف شما از این زیبا پسندی نشان دادن نعمت های خدا باشد در سوره والضحی
(أَلَمْ يجِدْكَ يتِيمًا فَآوَى * وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى * وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى * فَأَمَّا الْيتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ * وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ * وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ)
آيا او تو را يتيم نيافت و پناه داد؟! و تو را گمشده يافت و هدايت کرد، و تو را فقير يافت و بی نياز نمود، حال که چنين است يتيم را تحقير مکن، و سؤال کننده را از خود مران، و نعمت های پروردگارت را بازگو کن!
سوره ضحی (93): آیات 6 تا 11
نعمت های خدا را برای مردم بگو؛ گفتن یک دفعه با زبان و یک دفعه با اعمال است این عین عبادت است.
باز در روایت دیگر رسول اکرم فرمود:
«لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ مَنْ کَانَ فِي قَلْبِهِ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ مِنْ كِبْرٍ»
اگر کسی یک مثقال و ذره ای در قلبش تکبر باشد وارد بهشت نخواهد شد.
یکی از اصحاب گفت یابن رسول الله بعضی ها دوست دارند لباس زیبا و کفش زیبا بپوشند فرمود:
«إِنَّ اللَّهَ جَمِيلٌ يُحِبُّ الْجَمَال»
خداوند زیباست زیبایی ها را دوست دارد.
روایتی را آیت الله «محسنی ملایری» همیشه می خواندند خیلی جالب بود انسان های خوب و خوش قیافه را می دیدند تعبیری داشتند رسول اکرم فرمود:
«اطلُبوا حَوائجَكُم عِند حِسانِ الوُجوهِ»
اگر مشکلی دارید پیش زیبا رویان بروید بنده های که زیبا صورت هستند قلب شان هم زیباست «إِنَّ اللَّهَ جَمِيلٌ يُحِبُّ الْجَمَال»
«الْكِبْرُ بَطَرُ الْحَقِّ وَ غَمْصُ النَّاسِ.»
بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج2، ص123
تکبر مایه سرکشی در برابر حق و تحقیر کردن مردم است. یعنی اگر کسی لباس خوب می پوشد تا مردم را تحقیر کند بگوید ببینید لباس خیلی شیک، خوب و گران قیمت پوشیدم ولی مردم الان ندارند از این لباس ها بپوشند. به قول امروزی ها بخواهد برود جلوی مردم پُز بدهد این عین تکبر است.
ولی بخواهد برود نعمت های خدا را به مردم نشان بدهد خدا به من نعمت داد دارم لباس خوب می پوشم این عین عبادت است.
امیر المؤمنین (سلام الله علیه) در «بحار»، جلد 69، صفحه 399، حدیث 91 فرمود:
«طَلَبْتُ الْخُضُوعَ فَمَا وَجَدْتُ إِلَّا بِقَبُولِ الْحَق»
فروتنی، خضوع و خشوع را دنبال کردم جز با قبول حق به خضوع و فروتنی نرسیدم.
آی مردم:
«اقْبَلُوا الْحَقَّ»
همیشه پذیرای حق باشید
«فَإِنَّ قَبُولَ الْحَقِّ يُبْعِدُ مِنَ الْكِبْرِ»
اگر حق پسند، حق جو و حق پذیر بودید این جا کبر و نخوت از شما دور می شود.
بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج69، ص399
ولی اگر حق پذیر و حق جو نبودید شیطان همیشه شما را به این طرف و آن طرف می کشد تا سر از کبر در بیاورید. امام زین العابدین (سلام الله علیه) در «بحار»، جلد 93، صفحه 277، حدیث 3 می فرماید:
«مَنْ قَالَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ فَلَيْسَ بِمُسْتَكْبِرٍ وَ لَا جَبَّارٍ»
اگر کسی زبانش به استغفار عادت کند «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ» بگوید این شخص نه متکبر، نه سرکش و نه جبار است. یعنی کسی که در برابر خدای عالم خضوع می کند همواره از خدا طلب مغفرت می کند
«طُوبَى لِعَبْدٍ کَتَبَ عِنْدَ كُلِّ سَيِّئَةٍ أَسْتَغْفِرُ اللَّه»
رسول اکرم فرمود خوشا به حال آن بنده ای که در کنار هر گناهی یک استغفر الله ثبت می کند.
قطعاً آلوده به گناه هستیم هیچ شک و شبهه ای نیست هر کس بگوید گناه نمی کنم همین گناه است الا این که «من عصَمَهُ الله» کسی به مرتبه عصمت به کمک اهل بیت (علیهم السلام) برسد.
یکی از دوستان سوال کردند آیا افراد عادی هم می توانند به مقام عصمت برسند؟ عرض کردم بله مقام عصمت رسیدنی است. در زیارت عاشوراء می خوانیم
«وَ أَسْأَلُهُ أَنْ يُبَلِّغَنِي الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ عِنْدَ اللَّه»
كامل الزيارات؛ نویسنده: ابن قولويه، جعفر بن محمد، ناشر: دار المرتضوية، محقق/ مصحح: امینی، عبدالحسین، ص177
مقام محمود چه است؟ مقام محمود یعنی فناء در ذات یعنی رسیدن به جایی که:
رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند * بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت
بار دیگر از ملک پران شوم * آن چه در وهم تو ناید آن شوم
مقام محمود، مقامی است که انبیاء نرسیدند فقط رسول اکرم و اهل بیت به مقام محمود رسیدند.
«امام (رضوان الله تعالی علیه)» در «شرح دعای سحر» کولاک کردند به دوستان بویژه به اهل علم آن های که مقداری می دانند عرفان را با الف یا عین می نویسند توصیه می کنم از کتاب «شرح دعای سحر امام (رضوان الله تعالی علیه)» غفلت نکنند.
مخصوصاً قبل از رسیدن ماه رمضان چند دوره ای این کتاب را مطالعه کنند آن جایی هم که نفهمیدند اشکال ندارد این ها را فاکتور بگیرند. چون بعضی از مطالب ایشان دارد فوق دکترا و فوقِ فوق تخصص است. باید خود «امام» باشد توضیح بدهد یا کسانی که در رتبه «امام (رضوان الله تعالی علیه)» هستند. در این کتاب یک دنیا معارف خوابیده است.
از ابتدا که «اللهم إنی أسئلک» آمده است «امام» در مورد کلمه «إنی» چه توضیح زیبایی داده است آدم لذت می برد روح آدم در ملکوت پرواز می کند این فرازها را آدم مطالعه می کند. من که عشق می کنم وقتی عبارت های ایشان را مطالعه می کنم در کلمات دیگران این عبارت ها را کم می بینیم جز در کلمات معصومین (سلام الله علیهم اجمعین).
دوستان عزیز تلاش کنیم از استغفار غافل نشویم امروز مشکلات مالی و اقتصادی کمر شکن شده است دولتمردان ما هم نمی دانم قضیه چه است؟ واقعاً نمی توانند یا می توانند انجام نمی دهند به خدای عالم واگذارشان می کنیم. اگر واقعاً نمی توانند معذور هستند می توانند دارند به دشمن خط سبز نشان می دهند خدا هر چه سریع تر به حق حضرت زهرا عمر و حکومت شان را نابود کند.
اگر نه تصمیم دارند بکنند نمی توانند خدا به حق حضرت زهرا به این ها توفیق بدهد مشکلات مالی و اقتصاد مردم را حل کنند. مردم واقعاً گرفتار هستند.
یکی از چیزهای که برای رفع گرفتاری مادی مؤثر است استغفار است قرآن از قول حضرت نوح می گوید
(فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا * يرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيكُمْ مِدْرَارًا)
به آنها گفتم: از پروردگار خويش آمرزش بطلبيد که او بسيار آمرزنده است تا باران های پر برکت آسمان را پی در پی بر شما فرستد،
سوره نوح (71): آیات 10 و 11
قوم حضرت نوح به خاطر مخالفت با حضرت نوح پنجاه سال نه پنج سال گرفتار قحطی شدند نه بچه دار شدند نه ثروت به دست آوردند. خدا این ها را پنجاه سال مقطوع النسل کرد؛ به خاطر طعنه های که به حضرت نوح بار کردند. حضرت نوح می گوید (وَاسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ) تا آن جای که خدای عالم (يرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيكُمْ مِدْرَارًا) نعمت هایش را پی در پی بر سر شما بریزد.
(وَيمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَيجْعَلْ لَكُمْ أَنْهَارًا)
و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغهاي سرسبز و نهرهاي جاري در اختيارتان قرار دهد!
سوره نوح (71): آیه 12
خدای عالم هم ثروت و فرزند به شما بدهد شروع به استغفار کردند آن های که استغفار کردند صاحب ثروت و اولاد شدند آن های که استغفار نکردند کارشان گذشت.
مخصوصاً نماز استغفار را دوستان عزیز غفلت نکنید یک نماز استغفار، فرضاً اگر روزی هزار ساعت برویم کار کنیم به اندازه یک نماز استغفار برای ما مفید نخواهد.
دعای استغفار حضرت امیر در سایت داریم دوستان در سایت جستجو بزنند استغفار حضرت امیر (سلام الله علیه) خیلی مهم است. امام زین العابدین می فرماید اگر کسی توفیق زبان استغفار دارد مستکبر نیست.
«إِنَّ الْمُسْتَكْبِرَ مَنْ يُصِرُّ عَلَى الذَّنْبِ الَّذِي قَدْ غَلَبَهُ هَوَاهُ فِيه وَ آثَرَ دُنْيَاهُ عَلَى آخِرَتِه»
بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج90، ص193
مستکبر کسی است که اصرار بر گناه دارد گناه بعد از گناه؛ هوای نفسش بر او غلبه کرده است دنیا را گرفت آخرت را فراموش کرده، ان شاء الله از بحث امشب مان داشته باشیم تلاش کنیم به حول و قوه الهی از استغفار غفلت نکنیم.
مجری:
ان شاء الله، مخصوصاً از حضرت آقا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) پرسیدند بهترین اعمال در ماه شعبان چیست؟ حضرت فرمودند تصدق و استغفار؛ ان شاء الله این کلمات را بشنویم و اهمیت استغفار را درک کنیم کبر و غروری که در دل هر کدام از ما ممکن است ریشه دوانده باشد این ها را از خودمان دور کنیم تا با دستی باز در ماه مبارک رمضان شر سفره حضرت حق حاضر بشویم.
ان شاء الله فقر مطلق خودمان را بدانیم و جور دیگری این ماه مبارک رمضان بتوانیم حاجات خودمان را طلب کنیم. خیلی تشکر می کنم حضرت استاد از محضرتان بسیار استفاده کردیم.
(میان برنامه)
مجری:
... اولین تماس آقای «فتحی» از «کرج» پشت خط هستند سلام علیکم بفرمایید.
تماس بینندگان برنامه
بیننده: (آقای فتحی از کرج – شیعه)
سلام عرض می کنم... دو تا سوال دارم یک سوالم مقداری خارج از این بحث است و سوال دیگرم در مورد شیطان است. در مورد زبان «عربی» وقتی جناب ابراهیم، جناب اسماعیل کنار «مکه» رها کردند رفتند، جناب اسماعیل هنوز به زبان «آرامی» زبانی که پدر و برادرانش صحبت می کرد زبان «عربی» از چه زمان آمده است؟ تاریخی برای آمدن زبان «عربی» دارید یا نه؟
شنیدم موقع ذبیح الله شدن خداوند زبان «عربی» را یک جا به جناب اسماعیل وحی کرد تا زمینه نزول قرآن را فراهم کند.
دوم این که در آیات 30 تا 36 سوره حجر وقتی خداوند می گوید به آدم سجده کنید شیطان سجده نمی کند شیطان از یک کلمه عجیبی استفاده می کند می گوید خدایا سر من کلاه گذاشتی (أغویتنی) خدا هم در جواب نه نمی گوید، می گوید جایش چه می خواهی؟ چه اتفاقی افتاده بود که شیطان به خدا می گوید (أغویتنی) می گوید به من تا روز قیامت وقت بده خدا می فرماید تا (یوم المعلوم) وقت داری.
مجری:
خیلی ممنون و متشکر مخصوصاً سوال دوم در موضوع پرسیده شد. تماس بعدی جناب آقای «رهنما» از «شهریار» سلام علیکم بفرمایید
بیننده: (آقای رهنما از کرج – شیعه)
سلام عرض می کنم
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اولاً عذر خواهی کنم پیام داده بودید الان یادم افتاد تماس بگیرم
آقای رهنما:
می خواستم این جا مزاحم نشوم سوالم را خصوصی از شما بپرسم نشد این جا مطرح می کنم. هفته قبل در آخر برنامه فرمودید بحث نماز بود و کسانی که نماز نمی خوانند همه جهنمی نمی شوند چون اگر منکر نماز باشند جهنمی می شوند یک شبهه ای برایم ایجاد شد مقداری خوانده بودم در سوره مدثر آیات 40 تا 48 می فرماید
(فِي جَنَّاتٍ يتَسَاءَلُونَ * عَنِ الْمُجْرِمِينَ * مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ * قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ * وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ * وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ * وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيوْمِ الدِّينِ * حَتَّى أَتَانَا الْيقِينُ * فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ)
آنها در باغ های بهشتند، و سؤال می کنند از مجرمان: چه چيز شما را به دوزخ وارد ساخت؟! می گويند: ما از نمازگزاران نبوديم، و اطعام مستمند نمی کرديم، و پيوسته با اهل باطل همنشين و هم صدا بوديم، و همواره روز جزا را انکار می کرديم، تا زمانی که مرگ ما فرا رسيد! از اين رو شفاعت شفاعت کنندگان به حال آنها سودی نمی بخشد.
سوره مدثر (74): آیات 40 تا 48
اولاً آن جا بحث غیر از بحث نماز نخواندن آیا قید شده است اگر منکر نماز بشوید این را توضیح بفرمایید. دوم این که آیا چهار موردی که علت جهنمی شدن است تک به تکش باعث جهنمی شدن می شود یا چهار تا با هم می شود؟ شبهه ای برای من ایجاد شده بود خواستم زحمت بکشید مقداری توضیح بفرمایید.
مجری:
موفق باشید خیلی ممنون، تماس بعدی آقای «حاج حسینی» از «کرمان» سلام علیکم بفرمایید.
بیننده: (آقای حاج حسینی از کرمان – شیعه)
سلام عرض می کنم... کسی که می خواهد راجع به اهل سنت و «وهابیت» تحقیق کند اولین اولویت با کدام مبحث است؟ مثلاً توحید، نبوت، امامت، عدل و معاد هست بین شیعه و سنی در این ها همیشه اختلاف هست. اما این که بخواهیم بدانیم کدام مبحث از همه مهم تر است انسان وقتش را روی آن بگذارد بتواند از اول به آن مسلط بشود تا بتواند به بعدی ها برسد کدام است؟
سوال بعدی این که یکی از هم کلاسی هایم به من گفت مسلمان ها دور «کعبه» می چرخند فرقش با بت پرست ها چیست آن ها سنگی را به عنوان بت می پرستیدند مسلمان ها «حجر الأسود» را می بوسند یا دور یک سنگی می گردند این را هم توضیح بدهید.
مجری:
موفق باشید ممنون از تماس تان، تماس بعدی آقای «بهادری» از «کرج» سلام علیکم بفرمایید.
بیننده: (آقای بهادری از کرج – شیعه)
سلام عرض می کنم... حضرت آقا، بنا نبود در زمان پیامبر اسلام، اسلام صحیح تدوین بشود آن هم به خاطر دشمنی «یهود» چه بلایی سر اسلام آوردند. الان کتابی به نام «صحیح ابوبکر، صحیح عمر و صحیح عثمان» داریم یا از اهل بیت چیزی باقی مانده باشد؟
آقایان «وهابی» اسلام ساختند به ما شیعیان می گویند شما مشرک و کافر هستید چون بتگاه درست کردید. کار آقایان شده تکفیر ما مسلمان ها ما هم گفتیم یک آیینه جلوی خودتان بگذارید و خودتان را نگاه کنید «بحار»، جلد 12، صفحه 90 از مرحوم «علامه مجلسی» آورد حضرت ابراهیم (علیه السلام) برای پدر و مادرش دعا کرد اهل بیت هم فرمودند پدر و مادر حضرت ابراهیم کافر نبودند.
«در المنثور - سیوطی» جامع ترین کتاب تفسیری آقایان «وهابی» است به نظر من از همه کتاب ها غنی تر است. می خواهد بگوید پدر و مادر پیغمبر اسلام (نستجیر بالله) کافر بودند پدر امام علی هم کافر است سوال من این است ای مسلمان برای چه می خواهی ثابت کنی اجداد پیغمبر خودت را کافر بدانی؟ مگر تو قرآن نخواندی؟ قرآن در سوره شعراء آیه 219 می فرماید
(وَتَقَلُّبَكَ فِي السَّاجِدِينَ)
و (نيز) حرکت تو را در ميان سجده کنندگان!
سوره شعراء (26): آیه 219
ای رسول خدا تو، آباء و اجدادت همه از ساجدین بودید. سوال: چرا این ها با قرآن جنگیدند؟ آقایان چه انگیزه ای داشتند؟ برای این که آقایان تلاش کنند بگویند پدر حضرت ابراهیم کافر بود اهل بیت هم فرمودند دعا برای پدر و مادر کافر جایز نیست پس پدر حضرت ابراهیم مؤمن بود، چه انگیزه ای داشتند؟ آقایان کتابی در پنجاه جلد نوشتند در «عربستان» هم چاپ شده است گفتند ابو طالب پدر علی کافر بود.
در کتاب «توحید»، جلد 12 در «حجاز» نوشته شده است «سعید ابن مسیب» گفت رسول الله به ابو طالب فرمود داری می میری توبه کن مسلمان شو داری کافر از دنیا می روی؛ این را درست کردند ولی برای اثبات صلبی خلیفه دوم بیش از ده جلد کتاب نوشتند این در «مسند احمد» آمده است.
پیامبر اسلام کسی بود وقتی «زید ابن عمر ابن نوفل» پسر عموی عمر قبل از بعثت غذا می خورد وقتی بنا شد این شخص با پیامبر اسلام سر یک سفره بنشیند آقای «زید ابن عمر ابن نوفل» دستش را کشید. پیامبر فرمود چرا غذا نمی خوری؟ این شخص گفت من از سفره مشرک غذا نمی خورم.
این مطلب در «مسند احمد» آمده است که خاندان آقای عمر ابن خطاب با پیامبر اسلام قبل از بعثت غذا نمی خوردند چون این ها را مشرک می دانستند چه جنایتی در این جریان کردند؟ آقایان برای اثبات شرک مادر حضرت پیامبر، حضرت آمنه کتاب نوشتند این هم در «در المنثور» آمده است. برای مشرک بودن حضرت عبد الله پدرِ پیغمبر آقایان در حد تواتر نوشتند. به مسلمان ها چه می خواهند بگویند؟ تصحیح اجداد عمر ابن خطاب از آن طرف مشرک بودن خاندان پیامبر یعنی باید گفت (إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيهِ رَاجِعُونَ) آیا در کل کتاب های شیعه اولین و آخرین یک جمله اهانت به خاندان پیامبر آمده است؟ مطلقاً بیایند اثبات کنند مثلاً در «اصول کافی، بحار» بیاورند بگویند شما شیعیان این جا به خاندان پیامبر اهانت کردید.
مکتب تشیع تماماً ارادت و اخلاص نسبت به خاندان پیامبر اسلام است این چه بلایی بود سر اسلام آوردند؟ این هم باز می گویم توطئه «یهود» بود. «والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
مجری:
طیب الله، خیلی ممنون و متشکر، تماس بعدی آقای «غلامی» از «بوشهر» سلام علیکم بفرمایید
بیننده: (آقای غلامی از بوشهر – شیعه)
سلام عرض می کنم ... آیه 4 سوره مبارکه تحریم می خواستم بدانم مرجع ضمیر «الف مثنیٰ»، (إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ) چیست؟ جواب شرط چیست؟ آیا جواب شرط (فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا) است یا نه؟ چون که علی الظاهر به آن نمی خورد یعنی (إِنْ تَتُوبَا) فعلش است جواب شرط با فعل شرط با همدیگر جور در نمی آید اگر محبت کنید توضیح بدهید ممنون می شوم.
مجری:
خدا نگهدار شما. حضرت استاد اولین سوال آقای «فتحی» نسبت به سابقه زبان «عربی» بود، آیا زبان «عربی» در زمان حضرت ابراهیم در آن جریان ایجاد شد؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
آن چه که در تاریخ زبان «عربی» هست به دو هزار سال قبل از میلاد حضرت مسیح بر می گردد. «سامیه»هایی در «جزیرة العرب» زندگی می کردند و زبان رسمی شان، زبان «عربی» بود، بعد از این جا به دیگر بلاد هجرت کردند و زبان «عربی» چون یک زبان شیرین و دارای یک قواعد ثابت و مسلم است مردم هم از این ها استقبال کردند.
الان هم تقریباً بیست و هفت کشور جهان به زبان «عربی» صحبت می کنند در «سازمان ملل متحد»، زبان «عربی» یکی از شش زبان رسمی شناخته شده است. الان زبان «عربی» در دنیا سه نوع است یک زبان عربیِ مدرن امروزی، یک زبان عربیِ کلاسیک و قرآنی، یک زبان عربیِ محاوره ای یا عوامی است.
ولی این که آیا حضرت ابراهیم (علی نبینا و آله و علیه السلام)، فرزندان شان و ... به زبان «عربی» محاوره می کردند؟ این را نمی توانیم دقیقاً بگوییم الان این که روایتی از معصوم رسیده باشد بنده نمی توانم قاطعانه بگویم چه بود؟ باید مطالب را دید از معصوم رسیده باشد می پذیریم از معصوم نرسیده باشد نمی توانیم بپذیریم. الا این که یک مسئله قطعی تاریخی باشد.
ولی این که زبان «عربی» در «جزیرة العرب» و اطراف آن بود به دو هزار سال قبل از میلاد حضرت مسیح بر می گردد.
آغاز نبوت حضرت ابراهیم در جنوب «ترکیه» بود الان هم نزدیک مرز «سوریه» یک شهر و کوه خیلی بلندی هست آن جا با منجنیقی که نمرودیان داشتند حضرت را به آب انداختند هنوز آن آب سیاه رنگ است.
ما با چه زحمتی از این کوه بالا رفتیم قصر نمرودیان و ... هنوز دیوارها در آن جا هست و عبادتگاه حضرت ابراهیم آن جا هست رفتیم نماز خواندیم. بعد با نمرودیان آن طور برخورد کرد با عمویش «آذر» برخورد دیگری کرد بعد
(إِنِّي مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّي)
من به سوی پروردگارم هجرت می کنم
سوره عنکبوت (29): آیه 26
با اطرافیانش خدا حافظی کرد و با همسرش به طرف «مصر، کنعان» و ... رفت بعد هم قضیه «مکه» پیش آمد همسرش «هاجر» را در آن جا گذاشت.
مجری:
سوال دوم آقای «فتحی» مرتبط با موضوع ما هست این که شیطان زمانی که سجده نمی کند خطاب به خداوند متعال می فرماید:
(قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيتَنِي لَأُزَينَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِينَّهُمْ أَجْمَعِينَ)
گفت: پروردگارا! چون مرا گمراه ساختی، من (نعمت های مادی را) در زمين در نظر آنها زينت می دهم، و همگی را گمراه خواهم ساخت،
سوره حجر (15): آیه 39
تمام این ها به خاطر این بود که تو من را گمراه کردی. این صحبت شیطان آیا چیزی جز کبرش است؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
این که به خدا می گوید سر من کلاه گذاشتی این تعبیر، تعبیر صحیحی نیست (رَبِّ بِمَا أَغْوَيتَنِي) خدایا من را گمراه کردی
(وَلَكِنْ يضِلُّ مَنْ يشَاءُ وَيهْدِي مَنْ يشَاءُ)
ولی خدا هر کس را بخواهد (و شايسته بداند) گمراه، و هر کس را بخواهد (و لايق بداند) هدايت می کند!
سوره نحل (16): آیه 93
این عمل عبد هست که باعث گمراهی یا هدایتش می شود. تکبری که کرد به خاطر تکبر
(قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا يكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ)
گفت: از آن (مقام و مرتبه ات) فرود آی! تو حق نداری در آن (مقام و مرتبه) تکبر کنی! بيرون رو، که تو از افراد پست و کوچکی!
سوره اعراف (7): آیه 13
(بِمَا أَغْوَيتَنِي) بله همه چیز دست خدا است هدایت و گمراهی هم دست خدا است هیچ شکی نیست.
(إِنَّا هَدَينَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا)
ما راه را به او نشان داديم، خواه شاکر باشد (و پذيرا گردد) يا نا سپاس!
سوره انسان (76): آیه 3
در هدایت ابتدایی کسی که راه افتاد
(وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِينَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ)
و آنها که در راه ما (با خلوص نيت) جهاد کنند، قطعا به راه های خود، هدايت شان خواهيم کرد؛ و خداوند با نيکوکاران است.
سوره عنکبوت (29): آیه 69
آن های که راه گمراهی را گرفتند این ها را (وَلَأُغْوِينَّهُمْ) هیچ شک و شبهه ای در آن نیست. این که بگوید من را گمراه کردی چه می خواهی؟ خدای عالم می خواهد این دنیا، بوته آزمایش باشد شیطان و آدم هم مخلوق خدا هستند این ها از روز ازل در علم الهی گذشت که باید این چنین باشد. ولی این چنین باشد علم الهی باعث جبر نیست.
الان اگر من عبادت می کنم از علم الهی گذشته که بنده الان مشغول عبادت یا معصیت هستم. علم الهی جبر برای من نمی آورد علم خدای عالم تعلق گرفت ما مختاراً عبادت یا عصیان کنیم. عصیان ما هم به اختیار خود ما است عبادت ما هم به اختیار خودمان است. هیچ شک و شبهه ای در آن نیست
(قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ * مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا)
بگو: همه اين ها از ناحيه خداست. (آری،) آنچه از نيکی ها به تو می رسد، از طرف خداست؛ و آنچه از بدی به تو می رسد، از سوی خود توست. و ما تو را رسول برای مردم فرستاديم؛ و گواهی خدا در اين باره، کافی است!
سوره نساء (4): آیات 78 و 79
قبلش هم می گوید (قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ) همه از ناحیه خدا است. خدای عالم یا به خاطر شش هزار عبادتی که کرده بود خواست دوازده هزار یا بیست هزار سال به او عمر بدهد از زمان حضرت آدم بعضی ها می گویند هفت هزار سال گذشت بعضی ها می گویند کمتر گذشته است. شیطان هست تا زمان ظهور و رجعت که به دست رسول اکرم برای همیشه نابود می شود و پرونده شیطان و سپاهیانش بسته خواهد شد ان شاء الله.
مجری:
ان شاء الله اگر فرصتی هم پیش آمد بنا شد نسبت به شیطان و ابلیس شناسی صحبت کنید.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله قول دادیم فرمایش حضرت امیر فرق بین شیطان، ابلیس چه کار کرد و قرآن چرا در بعضی از جاها ابلیس تعبیر کرد و در بعضی از جاها شیطان تعبیر کرده است؟ با هم چه تفاوتی دارند؟ شیطان کیست و ابلیس کیست؟ چرا دو تا اسم دارد؟ راه های که شیطان (ابلیس) می تواند ماها را اغوا کند این راه ها چیست؟ شیطان شناسی یعنی دشمن شناسی، خیلی مهم است خدا توفیق مان بدهد بحث تکبر را تمام کردیم قبل از این که وارد بحث دیگر بشویم شیطان شناسی را ان شاء الله در خدمت عزیزان خواهیم بود.
مجری:
سوال آقای «حاج حسینی» این بود کسی که راجع به اهل سنت بخواهد تحقیقی انجام بدهد وقتی می خواهند وارد این فضا بشوند اولین مطلب و چالشی که نیاز هست تا وارد بشوند چیست؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بنده با توجه به تجربیاتی که دارم تقریباً پنج دهه عمر حوزویم و چهار دهه در بحث های چالشی با اهل سنت و «وهابیت» بودم به نظرم می رسد کسی بخواهد محققانه وارد بشود بحث (اهل بیت و صحابه) این دو را به خوبی کار کند. از کتب اهل سنت و کتب شیعه توصیه هایی که نسبت به اهل بیت آمد. آیاتی که در رابطه با اهل بیت داریم. آیاتی که در رابطه با صحابه داریم.
روایاتی که در رابطه با اهل بیت داریم روایاتی که در رابطه با صحابه داریم آٔقایان می گویند صحابه بنا است ما را نجات بدهند. صحابه بر خلاف آن چه که رسول اکرم در رابطه با امیر المؤمنین و ... فرموده بود در «سقیفه» جمع شدند خلیفه معین کردند قرآن هم گفت صحابه چنین و چنان هستند.
میگویند عمل صحابه محترم هست چون صحابه به این شکل در «سقیفه» خلیفه معین کردند این ها را قبول داریم!
اصلاً ببینیم کل صحابه در آیات و روایات چه سرنوشتی دارند؟ در قیامت صحابه چه سرنوشتی دارند؟ اهل بیت چه سرنوشتی دارند؟ این دو را با هم باید مقایسه کنیم.
معتقد هستم اصل اختلاف ما با عزیزان اهل سنت بحث امامت، عصمت و مهدویت نیست. اصل اختلاف ما با این ها که باید زعمای و بزرگان قوم جمع شوند مسئله را حل کنند بحثی است که آیا برای اهل بیت یا صحابه حجت است؟ نمی شود هم اهل بیت و هم صحابه را قبول کنیم اصلاً امکان پذیر نیست؛ چون روایاتی که در رابطه با اهل بیت در کتب اهل سنت داریم با نگاهی که هم کتب اهل سنت به صحابه دارد کاملاً متفاوت است، مخصوصاً قضیه حدیث حوض شاخ ترین حدیثی است که سرنوشت صحابه را نشان داده است.
این های که بنا است ما را نجات بدهند خودشان اهل نجات نیستند وارد آتش می شوند نه یکی، دو روایت حدود بیست روایت است. آقایان ماندند چطور حل کنند؟
مجری:
سوال دوم آقای «حاج حسینی» نسبت به سوال دوست شان بود شبهه ای که در جوهای نوجوانی و جوانی بین شان پیش آمد این که در اسلام هم ما «کعبه و حجر الأسود» داریم این ها را می روند لمس می کنند و می بوسند، گردشان می گردند این ها چه فرقی با بت پرستی دارد؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
یک سری از بت پرستان بت هایشان را خدا و خالق خودشان می دانستند می گفتند این ها خالق و رازق ما هستند این ها به ما بچه می دهند و ... یک عده این ها را می پرستیدند تا این ها به خدا نزدیک بشوند.
(مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى)
اين ها را نمی پرستيم مگر به خاطر اينکه ما را به خداوند نزديک کنند
سوره زمر (39): آیه 3
اگر «حجر الأسود» را می بوسیم چون خدا دستور داد باید ببوسیم دور «کعبه» می گردیم چون «اطاعةً لأمر الله» است. ولی بت پرست کنار بتش می آید برای رضایت بتش سر فرزندش را می برد خونش را هم به سر و صورت بتش می مالد.
این خیلی تفاوت دارد بر این که نستجیر بالله بخواهیم «حجر الأسود» را که در حقیقت به عنوان عهد و پیمانی با حضرت ابراهیم (علی نبینا و آله و علیه السلام) است. با طواف دور «کعبه» می خواهیم آن عهد روز أ لست مان را تشدید کنیم.
در مورد سوال آقای «رهنما»، برادر بزرگوارم وقتی می گوید (لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ) عرض کردیم کسانی که در جهنم می روند و در مخلد در جهنم هستند، کسی است که منکر نماز یکی از ضروریات دین است این شخص مرتد است و راه نجات هم ندارد. ولی آن مسلمانی که می گوید نماز نمی خوانم او را جهنم می برند.
در آیه شریفه حرف از مجرمین است حرف از مشرکین و کفار نیست (فِي جَنَّاتٍ يتَسَاءَلُونَ * عَنِ الْمُجْرِمِينَ) از مجرمین و گنهکاران سوال می کنند (مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ) چرا در آتش جهنم آمدید؟ (قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ * وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ * وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ * وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيوْمِ الدِّينِ) هر کدامش ظاهر قضیه و مستقل است.
(لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ) یک جزای خاصی دارد (لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ) عدم اطعام مسکین با نماز نخواندن نمی توانیم در یک صف قرار بدهیم.
یا (وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيوْمِ الدِّينِ) تکذیب روز قیامت می کردی نمی توانیم همه را در یک صف قرار بدهیم (فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ) نشان می دهد بر این که (وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيوْمِ الدِّينِ * فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ) این ها جزء کسانی هستند اصلاً عقیده ای به نماز ندارند. (نُكَذِّبُ بِيوْمِ الدِّينِ) اگر در یک رده قرار بدهیم.
اگر (فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ) را به (وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيوْمِ الدِّينِ) رجوع بدهیم آن ها با همدیگر فرق می کند. ولی ظاهر قضیه این هست مجرمینی که خدای عالم در آتش جهنم برد ظاهراً معتقد به نماز و اطعام مسکین نبودند.
در سوره یس میخوانیم:
(وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَنْ لَوْ يشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ)
و هنگامی که به آنان گفته شود: «از آنچه خدا به شما روزی کرده انفاق کنيد!»، کافران به مؤمنان می گويند: «آيا ما کسی را اطعام کنيم که اگر خدا می خواست او را اطعام میکرد؟! (پس خدا خواسته است او گرسنه باشد)، شما فقط در گمراهی آشکاريد»!
سوره یس (36): آیه 47
اگر به مشرکین بگویند انفاق کنید می گوید اگر خدا بخواهد خودش انفاق کند چرا ما انفاق کنیم؟ (أَنُطْعِمُ مَنْ لَوْ يشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ) چرا ما انفاق و اطعام مسکین کنیم؟ خدا اگر بخواهد خودش این ها را انفاق می کند. مثل قضیه حضرت موسی
(قَالُوا يا مُوسَى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا أَبَدًا مَا دَامُوا فِيهَا فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ)
(بنی اسرائيل) گفتند: «ای موسی! تا آنها در آنجا هستند، ما هرگز وارد نخواهيم شد! تو و پروردگارت برويد و (با آنان) بجنگيد، ما همين جا نشسته ايم
سوره مائده (5): آیه 24
همراهِ پروردگارت برو با آن ها بجنگ ما همین جا نشستیم کاری به جنگ این ها نداریم!
لذا در این جا آن چه نشان می دهد (لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ) با ذیل آیه (وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيوْمِ الدِّينِ) و عبارت (فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ) این ها منکر نماز بودند نه نماز را قبول داشتند به عنوان معصیت، نماز نمی خواندند.
فرق است عرض کردم یک نفر منکر نماز است این شخص مرتد است چون نماز از ضروریات دین است انکارش به تکذیب پیغمبر بر می گردد. ظاهراً حدود پنجاه و دو یا پنجاه و سه آیه در قرآن در رابطه با نماز داریم (اگر اشتباه نکنم) شاید بیشتر باشد. غالب مسلمان های ما نماز را قبول دارند خدا می بخشد همین که می گوید خدا می بخشد نشان می دهد نماز را قبول دارد حوصله ندارد. پدر و مادرش وادارش نکردند تربیت درست نمازی ندارد.
خدا بیامرزد آقای «کافی» را می گفت یکی از دوستانم پیش آمد گفت هر کاری می کنم پسرم نماز نمی خواند گفت از قول این روایت و این آیه را برایش بخوان؛ بعد از یکی، دو ماه آمد گفت پسرم نماز نمی خواند گفت سه، چهار بار این دوست مان آمد گفت پسر من نماز نمی خواند. گفتم چه می گوید نماز نمی خواند؟ گفت می گوید تو بخوان من بخوانم!
وقتی پدر نماز نمی خواند چطور می خواهد فرزندش نماز خوان باشد نماز را قبول دارد به نماز عقیده دارد ولی سهل انگاری و تنبلی می کند یا می گوید گناه می کنم خدا ان شاء الله آن جا من را می بخشد. همین که می گوید می بخشد عقیده دارد خدا ببخشد یا نبخشد
(قُلْ يا عِبَادِي الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ)
بگو: ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد که خدا همه گناهان را می آمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است.
سوره زمر (39): آیه 53
آن یک بحث دیگری هست ولی کسی که نماز را قبول دارد ولی نماز نمی خواند خدا یا در دنیا گرفتارش می کند هنگام جان دادن سخت قبض روح می شود در قبر و قیامت عذاب می شود گناهانش پاک می شود اگر هم پاک نشد گوشه جهنم چند صباحی سر و صورتش را با عذاب ها و ... نرمش می دهند پاک می شود از آن جا به بهشت می آید.
یعنی کسی با ایمان از دنیا برود قطعاً مخلَد در آتش نیست ولی کسی بدون ایمان از دنیا برود.
(الَّذِينَ يكَذِّبُونَ بِيوْمِ الدِّينِ)
همان ها که روز جزا را انکار می کنند.
سوره مطففین (83): آیه 11
باشد راه چاره ای نیست (فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ) یعنی صد و بیست و چهار هزار پیغمبر هم بیایند شفاعت کنند هیچ فایده ای ندارد.
سوال آقای «غلامی» از «بوشهر»، «تفسیر قرطبی»، جلد 18 صفحه 188 آن جا ایشان آورد مراد از (تتوبا، صغت قلوبکما، تظاهرا، هو مولی، و جبریل و مؤمنین) معنایش چیست؟
مجری:
طیب الله خیلی تشکر می کنیم از محضرتان استفاده کردیم، همچنین تشکر از شما بینندگان عزیز که تا پایان برنامه ما را همراهی فرمودید، موفق و مؤید باشید تا دیدار آینده خدا نگهدار!