بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
برنامه «حبل المتین» - 23 10 1403
عنوان برنامه: وجوب نصب امام از دیدگاه شیعه
کلیدواژه: حبل المتین؛ وجوب نصب امام؛ امامت؛ خلافت؛ ولایت؛ قرآن؛ مصطفی طباطبایی؛ ابوالفضل برقعی؛ تحریف؛ احمدالکاتب؛ شبهه!
استاد: حضرت آیت الله حسینی قزوینی
مجری: آقای علی اسماعیلی
مجری:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
از عين علي عيون ما بينا شد
وز لام علي لسان ما گويا شد
در ياي علي نور خدا ميبينم
زان نور محمد و علي پيدا شد
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوَلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ المَعْصُومِینْ عَلَيْهِمُ السَّلَام اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم!
اهالی شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بیننده های نازنین برنامه زنده «حبل المتین» سلام علیکم و رحمة الله به برنامه خود تان خیلی خوش آمدید، در این شب های سراسر نور، سرور و شادی ماه رجب المرجب ماه عبادت، ماه بندگی، بندههای خوب و شایسته خداست.
روز گذشته ولادت با سعادت حضرت جواد الائمه (سلام الله علیه) بود، و فردا شب هم سالگشت و شب ولادت با سعادت و نورانی مولی الموحدین امام المتقین یعسوب الدین، اسدالله الغالب علی ابن ابیطالب (سلام الله علیه) ۱۳ رجب است به همه تان پیشاپیش تبریک عرض میکنم، بویژه به پدران ولایی به پدران انقلابی، به پدران که در مسیر اهل بیت هستند و فرزندانی سالم، صالح و شایسته و اهل بیتی، علوی و مهدوی تربیت میکنند!
در محضر استاد عزیز، بزرگوار، گرانقدر و فرزانه مان حضرت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» هستیم، حضرت استاد سلام علیکم و رحمة الله، ایام و اعیاد ان شاءالله مبارک باشد!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته بنده هم همچنین اعیاد رجبیه را تبریک عرض میکنم، خدا را به آبروی آقا جواد الائمه (سلام الله علیه) و حضرت امیر و نبی مکرم (علیهما السلام) قسم میدهیم عیدی ما را فرج موفور و سرور مولایمان حضرت ولی عصر قرار بدهد ان شاءالله
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- ِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ دَلِيلَ إِرَادَتِه، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع فَمَا شَيْءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل.
خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانهترین سلامم را تقدیم میکنم موفقیت روز افزون برای همه گرامیان از خدای منان خواهانم!
ما طبق برنامه همیشگیمان چه ایام شادی باشد، چه ایام حزن باشد؛ چون در روایت است که حضرت فرمود «بنی امیه» برای ما روز شادی نگذاشتند، روز شادی شیعه روزی است که صاحبش، سرورش، مولایش، تاج سرش آقا ولی عصر بیاید، انتقام خون مادرش و دیگر مظلومان عالم را بگیرد!
بعد از آن همه ملائکه، انبیاء، اولیاء، خداوند همه خوشحال هستند، شیعه هم خوشحال خواهد شد. من شعری را که دفعات قبل هم خواندم و عرض کردم خیلی شعر جانسوزی است و تصمیم دارم در مطلع یادی از زهرا این شعر را هر دفعه زمزمه کنم.
پیش شوهر زن اگر گریه کند عیبی نیست
مرد اگر گریه کند در بر همسر سخت است
یک زن و آن همه نامرد خدا صبر دهد
چقدر دیدن این صحنه به شوهر سخت است
اجر و پاداش رسالت، شعلهی آذر نبود
این همه آزار ، حق دخت پیغمبر نبود
چهرهی انسیة الحورا و ضرب دست دیو
فاطمه آخر مگر محبوبهی داور نبود؟
فاطمه نقش زمین گردید و مولا گفت آه!
حیف! حیف! آنجا جناب حمزه و جعفر نبود
از فشار در همه اعضای او درهم شکست
فضه را میخواند و بالای سرش مادر نبود
دست او بشکست اما دست مولا را گشود
غیر او کس را توان یاری حیدر نبود
(أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمين؛ وَسَيعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَي مُنْقَلَبٍ ينْقَلِبُونَ)
مجری:
خیلی ممنونم حضرت استاد ابتدای برنامه را متبرک کردند به نام نامی حضرت مادر صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) که همه زندگی مان، و همه عمرمان را مدیون این بانوی بزرگوار هستیم.
دوستان اگر در خاطر شریف تان باشد موضوع برنامه «حبل المتین» یکشنبه شبها درسهایی از امامت و ولایت و وجوب نصب امام از دیدگاه فریقین بود این موضوعی بود که ما آغاز کردیم چند هفتهای است در مورد آن در محضر حضرت استاد صحبت میکنیم.
ممکن است برخی از بینندهها برنامههای گذشته را دنبال نکرده باشند ندیده باشند، من از حضرت استاد درخواست میکنم خلاصهای از بحث گذشته را بفرمایید تا سوال جدید را خدمت تان عرض کنم!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه وَ الّلعنُ الدّائمُ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه، وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ
در رابطه با بحث وجوب نصب امام از دیدگاه اهل سنت را مطالبی آوردیم بزرگانشان امثال «بربهاری، ماوردی، ابی یعلا، ابن حزم و ابن تیمیه» گفتند نصب امام بر مردم واجب است. اگر یک امامی از دنیا برود مردم باید بیان یک امامی را معین کنند قبل از اینکه دست به هیچ کاری بزنند و نمیتوانند یک شب یا دو شب بدون امام بمانند چون «عبدالله عمر» آقازاده افاضه فرمودند:
«وَمَنْ مَاتَ وَلَيْسَ في عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»
صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج 3، ص 1478، ح1851
«مسند احمد» دارد:
«من مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»
مسند الإمام أحمد بن حنبل؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة:241، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج4، ص96، ح16922
و بحث کردند آیا این وجوب نصب امام به عهده خدا است یا به عهده مردم است؟ گفتند به عهده مردم است؛ چون خدا کسی را معین نکرده است، پیغمبر هم کسی را معین نکرده است!
یعنی میخواهند بگویند همچنین واجب مهمی را نبی مکرم توجه نداشتند، بعد از رسول گرامی مردم دیدند یک مسئله خیلی مهمی است که از کفن دفن پیغمبر هم اهمیتش بالاتر است، رسول اکرم را رها کردند برای انتخاب خلیفه رفتند.
مایه تاسف اینجا است که این آقایان برای وجوب نصب امام استناد به آیه (إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا) میکنند.
(إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا)
از دودمان من (نيز اماماني قرار بده!)
سوره بقره (2): آیه 124
(يا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَينَ النَّاسِ بِالْحَقِّ)
اي داوود! ما تو را خليفه و (نماينده خود) در زمين قرار داديم؛ پس در ميان مردم بحق داوري کن،
سوره ص (38): آیه 26
(إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً)
«من در روي زمين، جانشيني [= نمايندهاي] قرار خواهم داد.»
سوره بقره (2): آیه 30
(وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يهْدُونَ بِأَمْرِنَا)
آنان را پيشواياني قرار داديم که به فرمان ما هدايت ميکردند.
سوره انبیاء (21): آیه 73
اینها را که خدای عالم میگوید من جعل میکنم، نمیگوید ایها الناس شما جمع بشوید این واجب مهم را جعل کنید و به عهده بگیرید. خیلی جالب است، به نظرم بهتر از این آدم نمیتواند افاضه کند.
استدلال: (إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً)؛ (إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَينَ النَّاسِ بِالْحَقِّ)؛ این دلیل است که بر مردم واجب است!
ان شاءالله این نکته را هم اشاره خواهیم کرد که نبی مکرم در همان روزهای اول رسالتشان، نبوتشان را بر قبایل عرضه میکرد، سران قبایل میگفتند که یا رسول الله اگر ایمان بیاوریم مسلمان بشویم از تو حمایت کنیم، با دشمنان تو بجنگیم قول میدهی که خلیفه بعد تو ما باشیم.
حضرت فرمود:
«الامر بید الله»
بحث خلیفه من به دست خداست؛ هر کس را صلاح بداند انتخاب میکند. تمام این روایتها را آقایان بزرگوار نادیده گرفتند. چنین قضایا حتی در «صحیح مسلم» است وقتی «مسیلمه کذاب» به پیغمبر میگوید من مسلمان میشوم تمام سپاهیانم در اختیار تو ولی خلیفه بعد از تو من باشم. آنجا هم پیغمبر میگوید «الامر بیدالله» تعیین جانشین من دست من نیست!
امیدواریم اولا جوانهای شیعه افتخار کنند بر اینکه اعتقاداتشان منطبق با احادیث رسول اکرم هم در مصادر اهل سنت و هم در مصادر شیعه است. این بالاترین افتخار برای یک بچه شیعه است که حقانیت خودش را از کتابهای اهل سنت استدلال میکند، از کتابهای شیعه هم استدلال میکند.
خدا را هم شاکر هستیم که ما طبق همان دستور الهی: (إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً)؛ (إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَينَ النَّاسِ بِالْحَقِّ)؛ (إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا)؛ (وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يهْدُونَ بِأَمْرِنَا)، معتقد هستیم همانطوری که جعل نبوت به دست خداست جعل امامت هم به دست خدا است.
امیرالمؤمنین انتخابش به دست خدا بود، ابلاغش توسط پیغمبر بود:
(يا أَيهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ)
اي پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا (به مردم) برسان! و اگر نکني، رسالت او را انجام ندادهاي! خداوند تو را از (خطرات احتمالي) مردم، نگاه ميدارد؛ و خداوند، جمعيت کافران (لجوج) را هدايت نميکند.
سوره مائده (5): آیه 67
این خلاصه بحث با یک توضیحات مختصر بود.
مجری:
ممنونم از شما حضرت استاد، برخی مخاطبین و بینندههای عزیز که مباحث را غالباً نقل میکنیم به دلیل اینکه میخواهیم استدلال بکنیم، طرف مقابل را قانع کنیم از منابع اهل سنت اسناد و مدارک را ارائه میدهیم برای اینکه آن کسی که مخالف و مقابل ما است قاعدتاً وقتی میپذیرد که در منابع خودش باشد و در منابع ما که باشد قاعدتاً به این راحتی نمیپذیرند.
لذا غالباً مباحثی که در شبکه مطرح میشود از منابع اهل سنت است؛ اما گاهی مخاطبین شیعه نکته و درخواستهایی دارند گله میکنند که از منابع شیعه هم بگویید من درخواست میکنم حضرت استاد بحث وجوب نصب امام را از دیدگاه شیعه هم اشاره بفرمایید که تا دل شیعیان هم بیشتر شاد بشود.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در رابطه با بحث اینکه نصب امام واجب است، بعضی از این افرادی که بالاخانه را اجاره دادهاند مثل «سید ابوالفضل برقعی (علیه ما علیه)» و «مصطفی طباطبایی لعنة الله علیه» آیت الله «سبحانی» چند بار فرمود من شکی در ناصبی بودن «مصطفی طباطبایی» ندارم و «احمد الکاتب خذله الله» میآیند بعضی از تکه های از فرمایشات حضرت امیر را انتخاب میکنند میگویند ببینید امیرالمؤمنین معتقد است انتخاب خلیفه به عهده مردم است.
بله امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) میگوید اگر شما آیات قرآن را در نظر نگیرید سخنان پیغمبر را هم در نظر نگیرید، پشت پا به آن ها بزنید، اگر یک خلیفه از دنیا رفت انتخاب خلیفه به عهده مردم است جمع بشوند خلیفه انتخاب کنند.
این نکته خیلی ظریف است که متاسفانه آقایان زیاد روی این مسئله توجه ندارند. من قبل از اینکه فرمایش حضرت امیر را در اینجا بخواهم مطرح بکنم خیلی دوست دارم یک نکتهای را در اینجا خدمت بزرگواران اشاره کنم. متاسفانه امروز در شبکه های وهابی مطرح است.
از آن طرف هم بعضی از این شیعیان کج فهم، شیعیانی که آخرت خودشان را به دنیا فروختهاند، شیعیانی که فریب وهابیت را خوردهاند، بعضی از شیعیانی که دلارهای «آمریکا» و ریالهای «عربستان سعودی» اینها را سرمستشان کرده است میآیند تیکهای از فرمایش حضرت امیر را میگیرند و تکه دیگر را حذف میکنند.
کتاب «مفاتیح الجنان و قرآن» تحریر دوم اثر آیت الله العظمی علامه «سید ابوالفضل برقعی»، آیت الشیطان العظیم!
مجری:
این همه القاب را از کجا برای ایشان آوردهاند؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
این آیت الشیطان العظمی، آدم بی سواد، خرفت و خبیث «سید ابوالفضل برقعی» این کتاب را متاسفانه نوشت، عمدتاً این کتابها را «عربستان سعودی» چاپ میکند.
میگوید به قول مفسر عالی مقام و برادر مفضال آقای «سید مصطفی طباطبایی» بحق حضرت زهرا ان شاءالله جدش به کمرش بزند، چنانچه در منابع شیعه مذکور است، (عزیزان خوب دقت کنند چقدر اینها بی انصاف و بی وجدان هستند، من بهتر از این تعبیر نمیتوانم داشته باشم، همان تعبیر آیت الله «سبحانی حفظ الله» که واقعا ناصبی بودنشان ثابت است)
میگوید در منابع شیعی مذکور است (آدرس هم نداده است) علی خود فرمود هرگاه زمامدار مسلمین درگذشت باید مسلمانان قبل از هر اقدامی به انتخاب یک زمامدار بپردازند، معلوم میشود علی زمامداری مسلمین را امری انتخابی میدانست نه انتصابی؛ (یعنی انتخاب امام به عهده مردم است نه به عهده خدا) و به همین سبب هم نفرمود تا من هستم یا یازده فرزندم هستند مسلمین باید ما را زعیم بدانند و بعد از آن اجازه انتخاب زمامدار دارند!
دوستان عزیز ملاحظه بفرمایید اینجا به امیر المؤمنین یک افترا بست، امیرالمؤمنین امامت را انتخابی میداند نه انتصابی و نگفته که من و یازده فرزندم امام هستیم!
حضرت آیت الله العظمی «صافی گلپایگانی» در کتاب «منتخب الاثر» چاپ جدید سه جلدی پنج هزار و شش روایت از نبی مکرم، امیرالمؤمنین و ائمه دیگر دارد که خلیفه بعد از پیغمبر امیرالمؤمنین، بعد از ایشان امام حسن و امام حسین تا امام زمان (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء)
پنج هزار روایت آورده ایا این پنج هزار روایت برای شما کافی نیست؟ شما هیچکدام از این روایتها را ندیدید؟ آقا این که میگوید در منابع شیعه مذکور است چرا در پاورقی آدرس ندادی؟
دوستان ملاحظه بفرمایید «مجمع البیان» که آدرس داده مربوط به آن بالا است، در رابطه با فضیلت سوره مائده است که ربطی به این ندارد.
در منابع شیعه مذکور است، ما رفتیم پیدا کردیم چرا آدرس نداده است؟ چون میداند اگر آدرس بدهد آبرویش میرود. و همچنین این خبیث یا خبیثترین خبیثهای عالم «احمد الکاتب لعنة الله علیه» کتابی به اسم «الامام المهدی حقیقة تاریخیه ام فرضیة فلسفیه» دارد.
ما بارها گفتیم ایشان برای مناظره بیاید حاضریم، یا با خود من یا با شاگردان من!
مجری:
ایشان هنوز زنده است.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله زنده است.
مجری:
برقعی فوت کرده است؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله «برقعی» فوت کرده است، این که حضرت زهرا با ایشان چه کار میکند نمیدانیم! ایشان (احمد الکاتب) در کتابش صفحه ۱۸ آورده است ولی ایشان یک ذره انصاف داشت گفته (روایة في کتاب سلیم بن قیس الهلالی)
مجری:
یک مختصر آدرس داده است.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
«تکشف عن إیمان الإمام علي بنظریة الشوری وحق الأمة في اختیار الإمام»
در کتاب «سلیم» روایتی است نشان میدهد امیرالمؤمنین امامت انتصابی نداشت، نمیگفت من منصوب پیغمبر و منصوب خدا هستم. میگوید امام را باید مردم انتخاب کنند. چه گفته است؟
«حیث یقول فی رسالة له»
رساله نامه است این هم یک دروغ است. خطبه حضرت در «جنگ صفین» است نود و نه درصد حرفهای وهابیها یا وهابی زدهها با حرفهای دروغ و حرفهای پوشالی است. میگوید امیرالمؤمنین فرمود:
«الواجب في حکم الله و حکم الاسلام علی المسلمین بعد ما یموت إمامهم أو یقتل... أن لا یعلموا عملا ولا یحدثوا حدثا ولا یقدموا یدا ولا رجلا ولا یبدؤوا بشيء قبل أن یختاروا لأنفسهم إماما عفیفا عالما ورعا عارفا بالقضاء والسنة»
واجب در حکم خدا و حکم اسلام بر مسلمانها است بعد از اینکه امامشان مرد یا کشته شد، هیچ عملی را انجام ندهند دست به هیچ کاری نزنند، هیچ قدمی از قدم برندارند قبل از اینکه یک امامی برای خودشان انتخاب کنند. البته اینجا هم دارد «عفیفاً عالماً ورعاً عارفا بالقضاء و السنة»
ایشان از این میخواهد استفاده کند که امیرالمؤمنین معتقد بود انتخاب امام به عهده مردم است.
ملاحظه بفرمایید روایتی که آقایان آوردهاند ببینیم روایت کجا است و قضیه اش چه است؟ این کتاب «سلیم ابن قیس» است «احمد الکاتب» خبیث ناصبی، ناصبی تر از انها حداقل یک آدرس داد؛ ولی «برقعی» آدرس نداد و فقط گفت در منابع شیعه است.
کتاب «سلیم ابن قیس» جلد اول با تحقیق آقای «انصاری زنجانی» «ابو هارون عبدی» از «عمر ابن ابی سلمه» این «عمر ابن ابی سلمه» چه کسی است؟ عمر پسر ام سلمه است.
در قضیه «جنگ جمل» ام سلمه خدمت حضرت علی آمد عرض کرد علی جان! اگر نبود خدا فرموده بود امهات المؤمنین نباید از خانه شان بیرون بیروند.
(وَقَرْنَ فِي بُيوتِكُنَّ)
و در خانههايتان قرار گيريد!
سوره احزاب (33): آیه 33
قطعاً من در رکاب شما در «جنگ جمل» میآمدم هرچه تکلیفم بود انجام میدادم ولی چون قرآن دست و پای من را بسته و فرموده: (وَقَرْنَ فِي بُيوتِكُنَّ) نمیتوانم بیایم؛ ولی من فرزندی دارم عزیزتر از جان خودم است یعنی از خودم بیشتر دوستش دارم، او را میفرستم در رکاب تو شمشیر بزند!
فرزند ایشان هم در «جنگ جمل» و هم در «جنگ صفیین» با امیرالمؤمنین بود. راوی روایت ایشان است.
مجری:
ام سلمه که همسر پیامبر بود؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله همسر پیامبر، فرزندش از همسر قبلی ایشان بود. قضیه ازدواج ام سلمه با رسول اکرم هم وقتی همسرشان ابو سلمه از دنیا رفت ام سلمه خیلی غصهدار بود حضرت پیامبر فرمود اگر کسی بگوید (إنا لله و انا الیه راجعون)؛ خدا بهتر از آن عزیز از دست رفته اش را نصیب میکند.
ایشان همینطوری گفت: (إنا لله و انا الیه راجعون)؛ یک روزی رسول اکرم رفت و از ایشان خواستگاری کرد؛ بعد فهمید کسی اگر (إنا لله و انا الیه راجعون) بگوید بهتر از آن عزیز از دست رفته اش را نصیب میکند یعنی خدا پیامبر را نصیب ام سلمه کرد خداوند روحش را شاد کند (سلام الله علیها)
میگوید «معاویه، ابو درداء و ابوهریره» را در «جنگ صفین» خدمت امیرالمؤمنین فرستاد گفت بروید از طرف من به علی سلام برسانید و یک نامه ای هم نوشته بود نامه خیلی طولانی است.
در ابتدا نامه اش میگوید والله من میدانم یا علی تو شایستهترین آدم به خلافت و احق به خلافت از من هستی چون از مهاجرین اولی هستی، من از طلقاء هستم، مثل تو سابقه در اسلام ندارم آگاه به کتاب و سنت نیستم، مهاجرین و انصار با تو بیعت کردند اگر قاتلین عثمان را به من بدهی اینها را بکشم من میایم با تو بیعت میکنم.
(میگوییم بر پدر دروغگو لعنت، بر خود معاویه و بر تابعینش هم لعنت)
بعد امیرالمؤمنین وقتی نامه را میخواند:
«فَلَمَّا قَرَأَ عَلِيٌّ (علیه السلام) كِتَابَ مُعَاوِيَةَ وَ أَبْلَغَهُ أَبُو الدَّرْدَاءِ وَ أَبُو هُرَيْرَةَ رِسَالَتَهُ وَ مَقَالَتَهُ قَالَ عَلِيٌّ (علیه السلام) [لِأَبِي الدَّرْدَاءِ]»
امیرالمؤمنین به «ابو درداء» گفت «ابوهریره» را حساب نیاورد یعنی اصلاً آدم حسابش نکرد. و حال اینکه «ابو درداء و ابوهریره» دوتایی از طرف معاویه آمده بودند.
«قَدْ أَبْلَغْتُمَانِي مَا أَرْسَلَكُمَا بِهِ مُعَاوِيَةُ فَاسْمَعَا مِنِّي ثُمَّ أَبْلِغَاهُ عَنِّي [كَمَا أَبْلَغْتُمَانِي عَنْهُ]»
همانطوری که حرف معاویه را به من رساندید، حرف من هم حفظ کنید و معاویه برسانید!
بعد همین تعبیری که «احمد الکاتب» آورده و حداقل این قدر انصاف داشت که تکهای از فرمایش حضرت امیر را آورده است.
«وَ الْوَاجِبُ فِي حُكْمِ اللَّهِ وَ حُكْمِ الْإِسْلَامِ عَلَى الْمُسْلِمِينَ بَعْدَ مَا يَمُوتُ إِمَامُهُمْ أَوْ يُقْتَلُ ضَالًّا كَانَ أَوْ مُهْتَدِياً مَظْلُوماً كَانَ أَوْ ظَالِماً حَلَالَ الدَّمِ أَوْ حَرَامَ الدَّمِ أَنْ لَا يَعْمَلُوا عَمَلًا وَ لَا يُحْدِثُوا حَدَثاً وَ لَا يُقَدِّمُوا يَداً وَ لَا رِجْلًا وَ لَا يَبْدَءُوا بِشَيْءٍ قَبْلَ أَنْ يَخْتَارُوا لِأَنْفُسِهِمْ إِمَاماً «47» عَفِيفاً عَالِماً وَرِعاً عَارِفاً بِالْقَضَاءِ وَ السُّنَّةِ يَجْمَعُ أَمْرَهُمْ وَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ وَ يَأْخُذُ لِلْمَظْلُومِ مِنَ الظَّالِمِ حَقَّهُ»
واجب در حکم خدا و حکم اسلام بر مسلمانان این است که امامشان وقتی بمیرد، یا از دنیا برود حالا این فرد گمراه باشد یا هدایت شده، مظلوم باشد یا ظالم، حلال الدم باشد یا حرام الدم اینکه مردم هیچ کاری انجام ندهند، دست به هیچ کاری نزنند، قدم از قدم برندارند تا برای خودشان امام انتخاب کنند.
این یک بخش از نامه است بعد فرمود:
«هَذَا أَوَّلُ مَا يَنْبَغِي أَنْ يَفْعَلُوهُ»
این را که من گفتم این در صورتی است:
«أَنْ يَخْتَارُوا إِمَاماً يَجْمَعُ أَمْرَهُمْ إِنْ كَانَتِ الْخِيَرَة لَهُمْ وَ يُتَابِعُوهُ وَ يُطِيعُوهُ»
اگر چنانچه انتخاب امام به عهده مردم باشد، باید مردم بلافاصله امام انتخاب کنند!
«وَ إِنْ كَانَتِ الْخِيَرَةُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِلَى رَسُولِهِ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ كَفَاهُمُ النَّظَرَ فِي ذَلِكَ وَ الِاخْتِيَارَ [وَ رَسُولُ اللَّهِ ص قَدْ رَضِيَ لَهُمْ إِمَاماً وَ أَمَرَهُمْ بِطَاعَتِهِ وَ اتِّبَاعِهِ]»
اگر انتخاب امام به عهده خداست: (إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا)؛ (إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَينَ النَّاسِ بِالْحَقِّ)؛ (إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً)؛ اگر انتخاب امام به عهده خدا و پیغمبر است، خدای عالم به وظیفه اش عمل میکند و پیغمبر هم به وظیفه اش عمل کرده و برای مردم امام معین کرده و دستور داده او اطاعت و تبعیت کنند.
تا اینجا میآید:
«وَ إِنْ كَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ هُوَ الَّذِي يَخْتَارُ لَهُ الْخِيَرَةَ»
اگر انتخاب امام به عهده خدا است و او باید انتخاب کند نه مردم!
«فَقَدِ اخْتَارَنِي لِلْأُمَّةِ وَ اسْتَخْلَفَنِي عَلَيْهِمْ»
خدا من را برای امت انتخاب کرده و من را خلیفه خودش برای مردم قرار داده است.
«وَ أَمَرَهُمْ بِطَاعَتِي وَ نُصْرَتِي فِي كِتَابِهِ الْمُنْزَلِ»
«معاویه» خدای عالم دستور داده مردم از من اطاعت کنند، من را کمک کنند در کجا دستور داده است؟ در کتاب منزل:
(يا أَيهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ)
اي پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا (به مردم) برسان! و اگر نکني، رسالت او را انجام ندادهاي! خداوند تو را از (خطرات احتمالي) مردم، نگاه ميدارد؛ و خداوند، جمعيت کافران (لجوج) را هدايت نميکند.
سوره مائده (5): آیه 67
(إِنَّمَا وَلِيكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ)
سرپرست و ولي شما، تنها خداست و پيامبر او و آنها که ايمان آوردهاند؛ همانها که نماز را برپا ميدارند، و در حال رکوع، زکات ميدهند.
سوره مائده (5): آیه 55
(...الْيوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا )
امروز، دين شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم!
سوره مائده (5): آیه 3
«وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) فَذَلِكَ أَقْوَى لِحُجَّتِي وَ أَوْجَبُ لِحَقِّي»
كتاب سليم بن قيس الهلالي، محقق / مصحح: انصارى زنجانى خوئينى، محمد؛ ناشر: الهادى؛ ج2، ص 752 و 753
ملاحظه بفرمایید این آدم چقدر بی انصاف است صدر خطبه حضرت را گرفته ذیل خطبه را که حضرت میگوید اگر چنانچه بنا بود مردم انتخاب کنند، انتخاب خلیفه واجب است اگر انتخاب امام به عهده خداست و حق هم این است، مردم حق انتخاب خلیفه ندارند خدای عالم من را انتخاب کرده و خلیفه خودش قرار داده در قرآن سنت پیغمبر هم دستور دادند از من تبعیت کنید!
این امثال این روایات در کتب شیعه زیاد داریم، اینها میآیند یک تیکه از فرمایش حضرت امیر، امام مجتبی امام حسین، و امام صادق (سلام الله علیهم) را میگیرند ذیل روایت را که نتیجه صدر روایت است نمیآورند.
یک دفعه یک روایتی است که عبارتها و احکام مختلفی دارد در صدر روایت در رابطه با حج است وسط روایت در رابطه با نکاح است و ذیل روایت در رابطه با ارث است بهم هیچ ارتباطی ندارد، در این طور مورد اگر نیاورد اشکال ندارد.
اما یک جایی که مثل:
(لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى)
در حال مستي به نماز نزديک نشويد!
سوره نساء (4): آیه 43
(لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ) ای مردم نماز نخوانید، بیایم این را بگوییم آی مردم قرآن دارد میگوید (لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ)؛ نماز نخوانید بی انصاف در ادامه اش میگوید (وَأَنْتُمْ سُكَارَى) وقتی مست هستید نماز نخوانید!
این درست نیست که صدر عبارت را بگیریم و ذیل عبارت را رها کنیم. از اینطور مسائل در قرآن الی ماشاءالله داریم.
(قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يوحَى إِلَي أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ)
بگو: «من فقط بشري هستم مثل شما؛ (امتيازم اين است که) به من وحي ميشود که تنها معبودتان معبود يگانه است.
سوره کهف (18): آیه 110
(قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ) پیغمبر بگو من بشری مثل شما هستم، اگر کسی این را بخواند میگوید پیامبر امتیازی ندارد خودش میگوید بشری مثل شما هستم. ولی در ادامه میگوید: (يوحَى إِلَي) من بشری مثل شما هستم ولی یک امتیاز دارم به من وحی میشود!
این (يوحَى إِلَي) میآید تفاوت رسول اکرم با مردم را بیان میکند، پیامبر را بالا میبرد!
مجری:
اگر کسی فقط بخش اولش را نگاه کند (قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ) من هم مثل شما هستم، پس هیچ تفاوتی بین پیامبر و بقیه نیست.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
وقتی تفاوت نیست چه کاری است این همه خودمان خسته کنیم، هر روز نماز بخوانیم روزه بگیریم حج بیرویم هر کس هرچه دلش خواست انجام پیامبر هم بشری مثل ما است. ما هم بشری مثل او هستیم! او میگوید نماز بخوان، میخواهم نماز نخوانم!
ملاحظه بفرمایید قضایا به این شکلی میشود نباید بیاییم اینطوری فرمایشات اهل بیت (علیهم السلام) را تقطیع کنیم یک جایش را در نظر بگیریم و قسمت دیگرش را در نظر نگیریم.
من یک مثال دیگر هم از حضرت امیر (سلام الله علیه) بزنم، امروز بعضی از این شیاطین آنهایی که ولایت فقیه در گلویشان عقده شده نمیتوانند فرو ببرند و نمیتوانند بیرون بیندازند میآیند برای اینکه ولایت فقیه را بزنند میروند امامت امیرالمؤمنین را میزنند.
امیر المؤمنین در خطبه ۲۱۶، (تقاضا دارم عزیزان جوانی که پای صحبتهای من هستند بحث امشب را خوب دقت کنند) خطبه 216 خیلی مفصل است تا آنجا که حضرت امیر می فرماید:
«فَإِنِّي لَسْتُ فِي نَفْسِي بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ وَ لَا آمَنُ ذَلِكَ مِنْ فِعْلِي إِلَّا أَنْ يَكْفِيَ اللَّهُ مِنْ نَفْسِي مَا هُوَ أَمْلَكُ بِهِ مِنِّي»
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص335
و من هم مثل دیگران خطا میکنم در خطا کردن با دیگران یکسان هستم.
آن طور که یادم میآید سال اول ریاست جمهوری آقای «خاتمی» بود آن زمان جوانتر بودم، حوصله داشتم، هر روز، صبح زود حرم میرفتم، نماز صبح را پشت سر آیت الله «شبیری زنجانی» نماز میخواندم
با آقای «عبدالله نوری» معمولاً کنار هم مینشستیم، سلام علیکم و مختصر رفاقتی هم داشتیم. ایشان در یک مقاله در «روزنامه سلام» نوشته بود، امیرالمؤمنین خودش میگوید من خطاء میکنم، وقتی علی میگوید من خطا میکنم ولی فقیه مکشوف خبرگان رهبری تکلیفش روشن است!
چقدر خیانت! ملاحظه بفرمایید از کجا شروع میکند و کجا را میزند. امیرالمؤمنین میگوید: «لَسْتُ فِي نَفْسِي بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ وَ لَا آمَنُ ذَلِكَ»؛ من بالاتر از این نیستم که خطا میکنم، وقتی علی میگوید من اشتباه میکنم (این عبارت ایشان است) ولی فقیه مکشوف خبرگان رهبری تکلیفش روشن است.
من تعقیبات نماز را سریع انجام دادم با ایشان داخل صحن حضرت معصوم (سلام الله علیها) آمدیم، گفتم آقای «نوری» من یک سوال از شما دارم گفت بفرمایید، ایشان آدم خیلی خوش برخوردی است.
گفتم مقاله ای که شما در «روز نامه سلام» نوشتید اگر عقده از ولایت فقیه دارید چرا امیر المؤمنین را حق المصالحه قرار میدهید؟ گفت چه کار کردم؟ گفتم عبارتی که نوشتی چیست؟ گفت دروغ نوشتم مگر در نهج البلاغه نیست؟
گفتم آقای «نوری» اگر شما بگویید پیغمبر فرمود: (قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ) ذیلش را نیاورید چه میشود؟ گفت همچنین چیزی ندارد. گفتم امیرالمومنین هم اینجا دارد، آنجا دارد (قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يوحَى إِلَي)
(قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يوحَى إِلَي أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ)
بگو: «من فقط بشري هستم مثل شما؛ (امتيازم اين است که) به من وحي ميشود که تنها معبودتان معبود يگانه است.
سوره کهف (18): آیه 110
(إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي)
نفس (سرکش) بسيار به بديها امر ميکند؛ مگر آنچه را پروردگارم رحم کند!
سوره یوسف (12): آیه 53
(لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى)
در حال مستي به نماز نزديک نشويد!
سوره نساء (4): آیه 43
اینجا هم امیرالمؤمنین میگوید من هم خطا میکنم الا اینکه خدای عالم: «إِلَّا أَنْ يَكْفِيَ اللَّهُ مِنْ نَفْسِي مَا هُوَ أَمْلَكُ بِهِ مِنِّي»؛ خدای عالم نمیگذارد من خطا کنم، خدا من را از خطا حفظ میکند. گفتم چرا شما ذیلش را نیاوردید؟ عین همان عبارت (يوحَى إِلَي) است.
(يَكْفِيَ اللَّهُ مِنْ نَفْسِي)؛ خدا مرا در آنچه با نفس من رابطه دارد کفایت کند، اصلاً عصمت یعنی این.
مجری:
بله، عصمت از بقیه این کلام در میآید.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
تمام بزرگان از جمله «علامه مجلسی» در کتاب «مرآت العقول» و بزرگان دیگر میگویند اصلاً عصمت یعنی همین. عصمت یعنی خدای عالم اینها را حفظ میکند. آن آیه ای که در مورد حضرت یوسف فرموده: (إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ) بعد ذیلش است (إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي) عصمت یعنی این، یعنی ائمه (علیهم السلام) اگر گناه نکردند اجباری در کار نبود اگر نمیتوانستند گناه کنند فضیلتی برای امیرالمؤمنین نشد.
اینکه اینها میتوانند گناه کنند با عنایت خدا گناه نمیکنند، اگر هم در مسیر خدا قرار بگیریم همان راهی که برای امیرالمؤمنین بود برای باز است.
(وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِينَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ)
و آنها که در راه ما (با خلوص نيت) جهاد کنند، قطعا به راههاي خود، هدايتشان خواهيم کرد؛ و خداوند با نيکوکاران است.
سوره عنکبوت (29) آیه69
اگر ما هم همان مسیری را که امیرالمؤمنین رفته بیرویم خدای عالم احساس کند که من «قزوینی» ده قدم به طرف خدا رفتم، اگر در قدم یازدهم قدمم لغزید، چون ده قدم رفتم یازدهمی را خدا من را نگه میدارد.
یا تا قدم بیستم رفتم اگر خدا دید لغزش دارم در قدم بیست و یکم من را حفظ میکند این یعنی عصمت. فلذا بعضی از بزرگان مثل مرحوم شیخ انصاری میفرمود من در عمرم نه تنها گناه نکردم، فکر گناه هم نکردم! بعضیها تعجب کردن گفتند شیخ فکر گناه یعنی چه؟ گفت گناه به نظر من مثل خوردن نجاست است، آیا شما در عمر تان یک دفعه فکر کردید بروید نجاست بخورید گفتند نه.
قبح گناه برای ما شکسته شده است.
مجری:
یعنی اگر بدی گناه را کسی بداند فکرش هم نمیکند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله، اگر بداند این گناه چه مفاسد و چه خطراتی دارد، نه تنها گناه نمیکند فکر گناه هم نمیکند. علت اینکه ما آلوده به گناه هستیم خطرات گناه برای ما روشن نیست. در روایت داریم وقتی یک بنده دروغ میگوید بوی گندش کل فضا را فرا فرا میگیرد ملائکهای که کنار این بنده هستند همه از بوی گند یک دروغگو فرار میکنند.
اگر احساس کنیم گناه ما اینطور بوی گند دارد، آیا حاضریم دروغ بگوییم؟ والله هرگز حاضر نیستیم.
لذا حضرت امیر در اینجا میگوید: «لَسْتُ فِي نَفْسِي بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ وَ لَا آمَنُ ذَلِكَ مِنْ فِعْلِي إِلَّا أَنْ يَكْفِيَ اللَّهُ مِنْ نَفْسِي مَا هُوَ أَمْلَكُ بِهِ مِنِّي»؛ آن کسی که اختیارش به من از اختیار من به من خیلی بالاتر است او من را حفظ میکند.
لذا ببینید این افراد واقعاً معاند، نمیشود جاهل گفت. این معاندین یک تکهای از کلمات معصومین را میگیرند ذیل عبارت را رها میکنند، بعد میگویند جوانهای شیعه ملاحظه کنید خود امیرالمؤمنین میگوید معصوم نیستم، خود امیرالمؤمنین میگوید من خلیفه منصوب نیستم!
آقا جان من! آخر این چه نحوه ای برخورد است؟
گیرم که خلق را بفریبد فریفتی * با دست انتقام طبیعت چه میکنی!
شب اول قبر یک جوابی باید بدهید، فردای قیامت پای حساب هم باید جواب بدهید آنجا را هم فکر کردید یا نه؟ اینکه چهار تا ریالهای «عربستان سعودی» آمد فریب داد بعدا چطوری پاسخ میدهید؟
همین «برقعی» خبیث تنها کسی است که کتاب «منهاج السنه - ابن تیمیه» را به فارسی ترجمه کرده است این کتاب را یک نفر ترجمه کرده آن هم «سید ابوالفضل برقعی است.
مجری:
یعنی خود اهل سنت چنین کاری نکردن.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله این آقا کتاب «منهاج السنه» را که سراپا توهین به حضرت امیر، توهین به صدیقه طاهره، حتی (نستجیر بالله) نسبت نفاق به حضرت زهرا داده است! احدی همچنین کاری نکرده است. یعنی «معاویه، یزید، شمر و عمر سعد و...» همچنین کاری نکردند که «ابن تیمیه» در کتابش آورده و ایشان هم این کتاب را ترجمه کرده است.
آن وقت در آخر عمرش گفت من پشیمانم اشتباه کردم من را ببرید در روستای «کَنْ – امامزاده شعیب» دفن کنید. از این طرف که تو را دفن کردند و ملائکه برمیدارند تو را گوشه ای جهنم میاندازند، تو این همه جنایت کردی این همه خطا کردی.
الان هر هفته نوارهای این خبیث را شبکههای «کلمه، شبکه نور، شبکه وصال و...» پخش میکنند، بعضاً شبکه صدای «آمریکا» پخش میکند تکههای از صحبتهای ایشان را «شبکه من و تو» پخش میکند. همین مایه گمراهی مردم را فراهم میکند.
مجری:
یعنی همینطوری صرفاً بگویی من توبه کردم قبول نیست.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله اینطور نیست. «مَنْ سَنَّ سُنَّةً سَيِّئَةً كَانَ عَلَيْهِ وِزْرُهَا وَ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا»
«قَوْلِ النَّبِيِّ (صلی الله علیه واله وسلم) مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً كَانَ لَهُ أَجْرُهَا وَ أَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ مَنْ سَنَّ سُنَّةً سَيِّئَةً كَانَ عَلَيْهِ وِزْرُهَا وَ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة»
الفصول المختارة، نویسنده: مفید، محمد بن محمد، محقق / مصحح: میر شریفی، علی، ناشر: كنگره شيخ مفيد؛ قم: 1413، ص136
مادامی که نوارها این فرزند ناخلفت در اختیار این شبکهها قرار دارد یقین بدان آتش جهنم و آتش قبر تو را میسوزاند و ضجهات به آسمان میرود و کسی هم پاسخگو نیست، این که نشد!
(وَلَيسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يعْمَلُونَ السَّيئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَلَا الَّذِينَ يمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا)
و توبه کساني که گناه ميکنند تا وقتي که مرگ يکي از ايشان در رسد ميگويد اکنون توبه کردم پذيرفته نيست و [نيز توبه] کساني که در حال کفر ميميرند پذيرفته نخواهد بود آنانند که برايشان عذابي دردناک آماده کردهايم
سوره نساء (4): آیه 18
توبه برای کسانی نیست که یک عمر گناه میکنند، وقتی میبینند سر و کله جناب «عزرائیل» پیدا شد میگویند «استغفرالله، استغفرالله»!
(إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولَئِكَ يتُوبُ اللَّهُ عَلَيهِمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا)
پذيرش توبه از سوي خدا، تنها براي کساني است که کار بدي را از روي جهالت انجام ميدهند، سپس زود توبه ميکنند. خداوند، توبه چنين اشخاصي را ميپذيرد؛ و خدا دانا و حکيم است.
سوره نساء (4): آیه 17
(إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ) بلافاصله توبه میکنند نه اینکه یک عمر شما خلاف کنی و بعد در آخر عمر بگویی من توبه کردم. ایشان ۳۴ تا کتاب علیه شیعه، علیه نبی مکرم، علیه امیرالمؤمنین و علیه حضرت زهرا و دیگر ائمه نوشته است. این سی و چهار تا کتابی که نوشتی الان دست مردم است.
من معتقدم اشتباهی که امام جمعه محترم روستای «کَنْ» انجام داد، این بود که اجازه داد این خبیث را در امامزاده دفن کنند، ایشان را باید در مزبله ای دفن میکردند. یا میبردند در قبرستان یهودی ها دفن میکردند.
بله، اگر یک سال یا دو سال قبل از مرگش توبه کرده بود، رسماً چهار تا نوار پر کرده بود یا یک مطلبی نوشته بود من اشتباه کردم اینهایی که گفتم درست نیست توبه اش قبول میشد ما هم در تشییع جنازه و بالای قبرش میرفتیم؛ ولی بنده سر قبر ایشان بیروم همانجا لعنش میکنم و یقین دارم این لعن من از صلوات ثوابش بیشتر است؛ چون داریم قضایا را میبینیم در صحنه و خط مقدم هستیم که با نوارهای ایشان چه کار دارند میکنند!
این عبارت را ان شاءالله عزیزان در دعای شبهای ماه رمضان یادشان نرود فقط لقلقه زبان نشود:
«وَ أَيْقَنْتُ أَنَّكَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ فِي مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ أَشَدُّ الْمُعَاقِبِينَ فِي مَوْضِعِ النَّكَالِ وَ النَّقِمَة»
تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار الكتب الإسلاميه، محقق/ مصحح: خرسان، حسن الموسوى، ج3، ص108
«وَ أَيْقَنْتُ» » خدایا یقین پیدا کردم «أَنَّكَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ» کجا؟ «فِي مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ» کنارش بلافاصله دارد «وَ أَشَدُّ الْمُعَاقِبِينَ فِي مَوْضِعِ النَّكَالِ وَ النَّقِمَة» قرآن میگوید:
(نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ)
بندگانم را آگاه کن که من بخشنده مهربانم!
سوره حجر (15): آیه 49
پیامبر به بندهایم بگو من پروردگاری هستم هم مهربان و هم بخشنده هستم. بعد بلافاصله دارد:
(وَأَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِيمُ)
و (اينکه) عذاب و کيفر من، همان عذاب دردناک است!
سوره حجر (15): آیه 50
عذاب من عذاب دردناک است. ملاحظه بفرمایید اینها همه کنار هم آمده است، اینکه فقط از رحمت خدا بگوییم، از عذاب خدا نگوییم این درست نیست.
بحث، یک مقدار طول کشید؛ ولی به نظر میرسد این صلاح بود، و ان شاءالله این بحث را عزیزان جدی بگیرند و فریب افراد خود فروخته و آخرت به دنیا فروخته را نخورند. بحثهای که از ایشان (برقعی) پخش میشود اینها همه حرف های شیطانی است، حرفهای رحمانی نیست!
مجری:
حضرت استاد، خیلی عالی بود ممنون و متشکرم استفاده و بهره بردیم.
(میان برنامه)
...الحمدلله رب العالمین الهی شکر که قدردان نعمت ولایت همه مان باشیم. از این لحظه به بعد در خدمت مخاطبین برنامه هستیم، بینندههای عزیز میتوانند روی خط ارتباطی بیایند و مطلب و نکتهای دارند مطرح کنند یا اگر سوال دارند میتوانند سؤال شان را بپرسند.
اولین تماس آقای «بهادری از کرج» روی خط هستند، یار و یاور همیشگی شبکه ولی عصر، سلام علیکم بفرمایید
تماس بینندگان برنامه
بیننده: (آقای بهادری از کرج – شیعه)
بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام دارم خدمت حضرت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» و جناب حاج علی آقای «اسماعیلی»... حضرت آقا هر فضیلتی که در مورد آقا علی ابن ابی طالب بوده دشمنان آقا سعی کردند بدل آن را برای دیگر صحابه جعل کنند.
این هم توسط قلم به مزدانی که در خدمت حاکمان جور بودند؛ یعنی پول از حاکمان میگرفتند، میگفتند این حدیث جعلی را درست کن. در تاریخ بشر هیچکس به جز علی بن ابی طالب در خانه کعبه متولد نشده ولاغیر به طور متواتر و حدیث صحیح داریم فقط و فقط آقا جانمان علی بن ابیطالب در خانه کعبه متولد شدند.
در کتاب «جمهرة نسب قریش و اخبارها – زبیر بن بکار» جلد ۱ صفحه ۷۷ و «تاریخ مدینه دمشق» جلد ۱۵ صفحه ۱۰۰ آورده که حکیم ابن حزام در خانه کعبه متولد شده است، اولا ببینیم این مطلب را چه طور آورده، شغل نویسنده چه بوده، کتاب آقای «زبیر ابن بکار ابن عبدالله متوفیای ۲۵۶» خیلی مهم است. این آقا سال ۱۷۲ به دنیا آمده این شخص قاضی متوکل عباسی و دشمن اهل بیت است، شخصی که گرایش عقیدتی او و متوکل یکی بود؛ یعنی ناصبی بود.
در کتاب «سیر الاعلام النبلاء - شمس الدین ذهبی» جلد ۱۲ صفحه ۱۲ در مورد «زبیر ابن بکار» نوشته علامه، الحافظ قاضی و عالم مکه از طرف متوکل عباسی و عالم درباری متوکل بوده است.
در کتاب «الکامل فی التاریخ ابن اثیر» جلد ۶ صفحه ۱۰۹ میگوید هم نیشنان این آقا همه شان ناصبی بودند و در مورد علی بن ابی طالب دشنام میگفتند. سوال ما این است آیا متوکل عباسی شخصیتی که ناصبی و دشمن اهل بیت پیغمبر است، میشود گفت یک شیعه ناب علی را در منصب قاضی القضات مکه نصب کند؟ اصلا این کار را نمیکرده ولاغیر، خصوصا آقای «زبیر ابن بکار» از خاندان زبیری است که سابقه دشمنی خاندان با اهل بیت بوده و در تاریخ مشهود است.
ثانیاً این آقای «حکیم ابن حزام» از رگ و ریشه با آقای «زبیر ابن بکار» و پسر عمو بودند. ثالثاً راوی این حدیث جعلی آقای «مصعب ابن عثمان» است آقای «زبیر ابن بکار» میگوید من از «مصعب ابن عثمان» شنیدم آقای «زبیر ابن بکار متوفای سال ۱۷۲» است باید گفت این آقا آقای زبیر ابن بکار پنج ساله یا ۱۰ ساله بوده که از مصعب ابن عثمان شنیده است.
فرض کنیم سال ۱۷۷ یا سال ۱۸۲ آقای مصعب ابن عثمان این شخص مورد وثوق بوده خیر در علم رجال گفتند این آقا مجهول است از نظر علم رجال مورد قبول نیست و هیچ کتاب رجالی اسم این آقا را نقل نکرده است؛ یعنی این آقای زبیر بکار» دست به یک جعل بزرگ زده چون یک ناصبی است این را اگر شما توضیح بدهید ممنون و سپاسگزارم!
مجری:
سلامت باشید، خدا نگهدار تان. آقای «عارف از شوشتر» بیننده بعدی روی خط است سلام بفرمایید
بیننده: (آقای عارف از شوشتر – شیعه)
آقای «اسماعیلی» سلام علیکم ابو مهدی السلام علیکم و رحمة الله، من چند تا سوال دارم همه را بپرسم.
مجری:
کوتاه باشد که برسیم تلفنهای دیگر هم پخش بکنیم سوال تان را بفرمایید.
آقای عارف:
اولین سوالم این است صیحه ای که از آسمان قبل از ظهور امام زمان میآید، همان صیحه که همه میشنویم چه کلمات و جملاتی از آسمان میآید؟ سوال دوم «عایشه» چگونه مرد، مردنش عادی بود یا کشته شد؟ سوال سوم این که شخصی که در رسانههای عربی وهابی هم بود «عثمان الخمیس» است آقای «قزوینی» ایشان را میشناسد و چهره شناخته شده وهابیت است. ایشان یک شبهه ایجاد کرده و میگوید این که میگویند امیرالمؤمنین در کعبه متولد شده، این کعبه اولاً پر از بت بود، دور تا دور کعبه پر از بت بود، پس این فضیلتی نیست چون پر از بت بود!
بعد گفت وقتی مادری بخواهد فرزند را به دنیا بیاورد خونریزی میکند، و اصلاً به صلاح نیست که داخل خانه خدا مثلاً خونی بشود این شبهه را هم ایجاد کرده است.
مجری:
خدانگهدار تان باشد، ان شاءالله موفق باشید. بیننده آقای «آزادسر» از «لاهیجان» سلام بفرمایید
بیننده: (آقای آزاد سر از لاهیجان – شیعه)
سلام و عرض ادب دارم خدمت استاد عزیز حاج آقای «قزوینی» بزرگوار، همچنین سلام عرض میکنم خدمت مجری عزیز برنامه حاج آقای «اسماعیلی». بنده چند تا سوال دارم خیلی سریع میپرسم که وقت عزیزان گرفته نشود.
سوال اول من در مورد سند زیارت غدیریه است که میخواستم در این زمینه در مورد سندش صحبت کنید.
سوال دوم: دو هفته پیش استاد عزیز شما در مورد کتب اعتقادی آیت الله «سبحانی» اشاره کردید فرمودید این کتاب را میآورید نشان میدهید نمیدانم نشان دادید یانه. من یک کتاب اعتقادی از ایشان پیدا کردم «منشور عقاید سبحانی» اینطوری نوشته من نمیدانم همین کتاب منظور شما است؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله همین کتاب است.
آقای آزاد سر:
سوال سوم: آیا امام معصوم در امور شخصی دیگران ولایت دارد یانه؟ فکر کنم شیخ «آخوند خراسانی» با این قضیه مخالف هست. سوال چهارم: اگر بخواهیم مقام امامت را به دو دسته تقسیم کنیم یک ولایت تکوینی است، مثلاً عصمت و یک ولایت تشریعی هست مثل رهبریت امت اسلامی.
از طرفی هم در روایات اهل بیت (علیهم السلام) داریم که از کلمه امام استفاده کردند مثلاً:
«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: مَنْ أَشْرَكَ مَعَ إِمَامٍ إِمَامَتُهُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مَنْ لَيْسَتْ إِمَامَتُهُ مِنَ اللَّهِ كَانَ مُشْرِكاً بِاللَّهِ.»
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج3، ص373
یا این که کان مشرکا بالله، یا داریم:
«مَنِ ادَّعَى الْإِمَامَةَ وَ لَيْسَ مِنْ أَهْلِهَا فَهُوَ كَافِرٌ.»
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج3، ص372
میخواستم بدانم منظور از امام که در روایات امده است منظور ولایت تکوینی و تشریعی هست یا فقط ولایت تشریعی مدنظر اهل بیت است؟
مجری:
ممنونم، خدا نگهدار. یک فایل صوتی هم داریم، ببینیم وضعیت تایم زمانمان به چه شکل میشود، اگر که فرصت بود آن فایل را که عزیز اهل سنت فرستادند پخش میکنیم.
استاد آقای «بهادری از کرج» اشاره به بحث ولادت یک فرد دیگری که مدعی ولادت در خانه خدا و بعد هم اشاره به برخی از خلفای عباسی اینها داشتند اگر نکتهای در این زمینه است بفرمایید.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بحثها که ایشان مطرح کردند حرف خیلی قشنگ و متین است؛ ولی آنچه که است «حاکم نیشابوری» در مستدرک شان مفصل این مسئله را آورده جلد 3 صفحه ۵۵۰ میگوید این اشتباه است و تنها کسی که قطعی است در مکه متولد شده حضرت علی است.
«فقد تواترت الأخبار أن فاطمة بنت أسد ولدت أمير المؤمنين علي بن أبي طالب كرم الله وجهه في جوف الكعبة»
المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج3، ص550، ح6044
این عبارتی است که «حاکم نیشابوری» آورده و قاطعانه این را مطرح میکند.
اضافه بر این همانطور که این عزیزمان اشاره کردن در «هشام ابن محمد ابن سائب کلبی متوف 204» در کتاب «جمهره النسب» ایشان آمده یک همچنین تعبیری را مطرح کرده است.
«وحكيم بن حزام بن خويلد، عاش عشرين ومئة سنة، وكانت أمه ولدته في الكعبة»
جمهرة أنساب العرب لابن الكلبي؛ اسم المؤلف: هشام بن محمد بن السائب الكلبي (المتوفى : 204هـ) الوفاة: 204، دار النشر:، ج1، ص13
ولی ملاحظه بفرمایید در مورد «حکیم ابن حزام» آقای «ابن حجر» در کتاب «لسان المیزان»، در جلد سوم صفحه ۲۶۰ میگوید:
«حكيم بن حزام عن ابن جدعان قال أبو حاتم متروك الحديث وقال البخاري منكر الحديث يرى القدر»
لسان الميزان؛ اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852، دار النشر: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات - بيروت - 1406 - 1986، الطبعة: الثالثة، تحقيق: دائرة المعرف النظامية - الهند -، ج2، ص1390
«ابوحاتم» گفته که متروک الحدیث است. «بخاری» گفته منکر الحدیث است و جز کسانی بود که «يرى القدر» یعنی معتقد بود که تمام اعمال و این که گناه هم میکنیم اینها به عهده خدا است.
در دنیا این طوری است و قیامت هم بخواهد جهنم ببرد هیچ کسی نمیتواند اعتراض کند، منکر عدالت خدا است ایشان یک همچنین آدمی است. در خود کتاب «الاصابة فی تمییز الصحابه - ابن حجر» در جلد دوم میگوید:
«وحكى الزبير بن بكار أن حكيما ولد في جوف الكعبة»
الإصابة في تمييز الصحابة؛ اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852، دار النشر: دار الجيل - بيروت - 1412 - 1992، الطبعة: الأولى، تحقيق: علي محمد البجاوي، ج2، ص112
در مورد این آقا «یحیی ابن معین» در «سیر اعلام النبلاء» گفته ثقه نیست. در این مورد آقایان مفصل آورده اند، و هیچ شک و شبههای در آن نیست؛ حتی تعدادی از وهابی ها همین مسئله را آورده اند.
«آلوسی - متوفی ۱۲۷۰» یک تعبیر خیلی قشنگی دارد، ایشان سلفی العقیده است در «سرح الخريدة الغيبية في شرح القصيدة العينية» میگوید:
أنت العلي الذي فوق العلى رفعا * ببطن مكة عند البيت إذ وضعا
تو همان علی هستی که برتر از هر برتری، و آن زمانی که در سرزمین مکه از خانه خدا مکه مکرمه سر برون آوردی!
این عزیزمان آقای «عارف» گفت که داخل کعبه بت بود و خانه کعبه نباید خونی بشود، خدای عالم وقتی بخواهد این مسائل کاملا حل میشود. اولاً ائمه (سلام الله علیهم اجمعین) از آلودگیهای که دیگران هنگام ولادت دارند پاک منزه هستند.
وقتی خدای عالم دَرْ خانه اش را باز میکند و «فاطمه بنت اسد» آنجا میرود، شما درد دارید که قبول کنید، صاحبخانه میبخشد شما نمی بخشی!
مجری:
آقای «عارف از شوشترب سه تا سوال پرسیدند یک مورد همان بود که تقریباً پاسخ دادید. این را هم گفت این فضیلت نیست آن موقع کعبه محل بتها بوده است، چه فضیلتی که امیرالمؤمنین آنجا متولد شده باشد؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
کعبهای که محل بتها بود رسول اکرم در این ۱۳ سال به همان کعبه طواف میکرد یا نمیکرد آنجا چرا نمیگویید؟ پیغمبر و مسلمان های مکه و آنهایی که تا سال هشتم هجرت اطراف بیت الحرام طواف میکردند این چه طوافی بود که مردم میکردند کعبه ای که مرکز بت بود؟ آنجا چطور این ایراد نمیگیرید؟
پیغمبر دارد اطراف کعبه ای را طواف میکند که مملو از بت است. هجر اسماعیل و مادر بزرگوارشان هاجر در جای قرار گرفته که مرکز بت است. دارد بیش از ۳۰۰ تا پیغمبر در اطراف خانه خدا دفن شدندند آنجا چرا این حرفا را نمیزنید؟
مجری:
این که یک عده میآیند آنجا را بتکده میکنند از فضیلت کعبه چیزی کم نمیشود، آن کار ابراهیم، و اصلا کار خدا است.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله آن کار خدا است. این که بت بود یا بت نبود ذرهای از فضیلت کعبه کم نمیکند.
مجری:
سوال بعدی آقای «عارف» در خصوص مرگ «عایشه» بود گفت به چه شکل بوده است؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
آنچه که اینها آورداند «معاویه» ایشان را خواست و در مسیرش یک فرشی روی چاه انداخته بود، چاه را هم از تکه های نیزه و تکههای شمشیر پر کرده بود، «عایشه» آمد و پایش را گذاشت و در داخل این چاه رفت. همچنین مطالبی را بعضیها نقل کردهاند؛ ولی ما به اینها اعتقاد نداریم، اینها را چه بسا افرادی از خود بنی امیه ساختند از زبان شیعه نقل بکنند.
این که چطور از دنیا رفت مانند دیگر زنان پیغمبر کاملاً مشخص است. روایات صحیح داریم وقتی «عایشه» از دنیا رفت میگوید من میخواستم بگویم من را در کنار پدرم در بیت نبی مکرم دفن کنند.
«إني أحدثت بعد رسول الله صلى الله عليه وسلم حدثا ادفنوني مع أزواجه فدفنت بالبقيع هذا حديث صحيح على شرط الشيخين ولم يخرجاه»
المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج 4، ص 7، ح6717
«إني أحدثت بعد رسول الله صلى الله عليه وسلم حدثا» یک کارهای خلافی کردم و راضی نیستم من را در کنار پیغمبر دفن کنید «ادفنوني مع أزواجه فدفنت بالبقيع» من همراه دیگر زنان پیغمبر در بقیع دفن کنید. این خیلی واضح و روشن است سند صحیح هم دارد.
مجری:
صیحه آسمانی که قبل از ظهور امام زمان (علیه السلام) است، در آن صیحه گفتند چه کلمات چه جملاتی گفته میشود؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
این مطلب است که میآید و بشارت از آمدن حضرت مهدی (سلام الله علیه) میدهد ولی این صیحهها خیلی سندهای آنچنانی ندارد سند هم داشته باشد از علائم قطعیه نیست. به قول یکی از این اعاظم و اولیا الله گفته بود ظهور حضرت یک علامت دارد آن خود ظهور است. ظهور حضرت علامت ظهور است.
حتی در رابطه با سفیانی، دجال و غیره امام صادق فرمود شاید در همه اینها بداء حاصل بشود، چیزی که بدا حاصل نمیشود اصل ظهور است.
مجری:
این روایت را هم داریم که خدا اگر صلاح بداند یک شبَ امر ظهور درست میشود.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله:
«يُصْلِحُ اللَّهُ تَعَالَى أَمْرَهُ فِي لَيْلَةٍ وَاحِدَة»
نام كتاب: إعلام الورى بأعلام الهدى( ط- القديمة)؛ نويسنده: طبرسى، فضل بن حسن (تاريخ وفات مؤلف: 548 ق)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: اسلاميه، تهران: 1390 ق، ص427
امر حضرت مهدی را در یک شب انجام میدهد، در بعضی از روایات هم دارد حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) از ظلم و جنایاتی که میشود قلب مقدسش به درد میآید کنار بیت الله الحرام میآید سر مبارک و صورتشان را به زمین میگذاره از اول شب تا اذان صبح این آیه را میخواند.
(أَمَّنْ يجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيكْشِفُ السُّوءَ)
يا کسي که دعاي مضطر را اجابت ميکند و گرفتاري را برطرف ميسازد
سوره نمل (27): آیه 92
خدای عالم کرمش به جوش میآید قبل از اذان صبح یا هنگام اذان صبح، صیحه آسمانی میآید یا اهل العالم مهدی ظهور کرد و صدای حضرت هم به تمام مردم سراسر جهان میرسد.
مجری:
«یا اهل العالم أنا بقیة الله» خیلی ممنون و متشکرم، واقعا این روزهایی که داریم میبینیم در این روزها حتما تصاویر و اتفاقاتی که در «لس آنجلس آمریکا» رخ داده دیدید تصاویر سوختگیهای وحشتناک و فراوان آتش سوزی که نتوانستن کنترل کنند انهایی که اهل دقت هستند مثلاً امدند تصاویر «غزه» را گذاشتن آن ظلمی که به مردم «غزه» شده آن نابودیها، ظلم و اتفاقاتی در «غزه اتفاق» افتاد و چقدر ویرانیها، از آن طرف هم امدن این نابودیها و ویرانیهایی که در «لس آنجلس آمریکا» اتفاق افتاده کنار هم گذاشتهاند.
برآورد کردند آن هزینه و خساراتی که در «غزه» است تقریباً مثلاً ۳۵ میلیارد دلار است اما خسارتی که به «آمریکا» وارد شده بیش از صد یا یک صد و پنجاه میلیارد دلار است.
به هر صورت این هم چوب خدا است که به این شکلی میآید بعضیها را تنبیه میکند. بلکه ان شاءالله بفهمند که البته بعید میدانیم اینها بفهمند.
آقای «آزاد سرو از لاهیجان» هم چهار تا سوال پرسیدند کلاً چهار دقیقه هم بیشتر وقت نداریم. یک سند زیارت غدیریه را پرسیدند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سند زیارت غدیریه صد صد صحیح است، اگر من بخواهم عبارتش را بپردازم کاملا صحیح است هیچ شک و شبههای در زیارت غدیریه نداریم. من فقط یک اشاره داشته باشم به همین سوال ایشان اگر بتوانیم یک مقدار مفصل جواب بدهیم خوب است.
مجری:
یکی از امام هادی (علیهم السلام) است.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در رابطه با زیارت غدیریه، سند زیارت را یک: ابن مشهدی آورده که کاملاً «اعتمد علیه اصحابنا».دوم: «سید ابن طاووس» کاملاً ثقه است. سه: «شهید اول و شهید ثانی» اینها همهشان آوردهاند.
در رابطه با زیارت غدیریه افرادی مانند «شاذان ابن جبرئیل» یکی از رواتش است. «محمد ابن ابی القاسم طبری» یکی از رواتش است. «حسن ابن محمد ابن شیخ طوسی» هم یکی از رواتش است. تا به «کلینی» میرسد از «علی ابن ابراهیم»، «ابراهیم ابن هاشم» «لا ینبغي الشک في وثاقة ابراهیم ابن هاشم»
«حسین ابن روح» یکی از نواب اقا امام زمان است. «عثمان ابن سعید» یکی دیگر از نواب» در سند روایت قرار گرفته است که خیلی ارزشمند است.
مجری:
کتاب اعتقادی حضرت آیت الله «سبحانی» «منشور عقاید» معروف است کتاب دیگر در خاطر تان است.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
همین کتاب «منشور عقاید» است، یعنی ترجمه عربی کتاب «منشور عقاید» شده است.
مجری:
سوال دیگرشان آیا امام معصوم (علیه السلام) دخالتی در امور شخصی دیگران هم دارد؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
ملاحظه بفرمایید:
(النَّبِي أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ)
پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است!
سوره احزاب (33): آیه 6
نبی مکرم در امور شخصی، اگر صلاح بداند قطعاً دخالت میکند. آقای «خویی (رضوان الله تعالی علیه)» در کتاب «مصباح الفقاهة» جلد 3 صفحه 284 میگوید امام اگر صلاح بداند خانه فردی را که ساکن است بیرون میکند، یا خودش میشیند یا کسی دیگری را اسکان میدهد. یا اگر صلاح بداند زن کسی را طلاق میدهد یا به عقد خودش در میآورد یا به عقد کسی دیگر در میآورد.
اجازه بدهید برای اینکه یک مقدار مسئله سنگین است عین عبارت آقای «خویی» را بیارم آقایان ملاحظه بفرمایند که مقام ائمه (علیهم السلام) تا کجا است. ما یک مقداری نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) کوتاهی میکنیم.
«كما يظهر من الأخبار، لكونهم واسطة في الايجاد، وبهم الوجود»
مصباح الفقاهة؛ نويسنده: السيد الخوئي (وفات : 1413)، تحقيق: جواد القيومي الأصفهاني، چاپخانه: العلمية – قم، ناشر: مكتبة الداوري – قم، ج3، ص279
ائمه (علیهم السلام):
«وكونهم أولى بالتصرف في أموال الناس ورقابهم، بتطليق زوجتهم وبيع أموالهم وغير ذلك من التصرفات»
میتواند اگر صلاح بداند طلاق زن کسی را بگیرد، این که صلاح بداند آن را ما نمیدانیم همانطور که حضرت خضر صلاح میداند بچه را میکشد، ولی حضرت موسی اعتراض میکند (أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيةً)
(فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا لَقِيا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيةً بِغَيرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَيئًا نُكْرًا)
باز به راه خود ادامه دادند، تا اينکه نوجواني را ديدند؛ و او آن نوجوان را کشت. (موسي) گفت: «آيا انسان پاکي را، بي آنکه قتلي کرده باشد، کشتي؟! براستي کار زشتي انجام دادي!»
سوره کهف (18): آیه 74
از آن طرف میآید کشتی را سوراخ میکند، از آن طرف هم میآید آن روستایی که یک لیوان آب هم ندادند دیوار خانه کسی را بازسازی میکنند. امام هم در صورتی که صلاح بداند انجام میدهد تا در صفحه دیگر میگوید:
«بأن يطلق الإمام زوجة شخص ثم يزوجها بعقد النكاح إما لنفسه أو لغيره أو يتصرف في دار الغير ببيعها لشخص آخر أو تصرفه فيها بنفسه بل هذا ثابت بالروايات المتواترة»
مصباح الفقاهة؛ نويسنده: السيد الخوئي (وفات: 1413)، تحقيق: جواد القيومي الأصفهاني، ناشر : مكتبة الداوري – قم، ج3، ص284
مجری:
خیلی ممنون. سوال آخر ایشان کلمه امام یا امامتی که در روایت امده گفتند این ولایتش تکوینی یا تشریعی است؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
هر دو است امام هم ولایت تکوینی و هم ولایت تشریعی دارد، امام است در تکوین واسطه فیض است و بهم الوجود همانطور که آقای «خویی» دارد «امام خمینی» هم دارد مرحوم «میرزای نائینی» دارد بزرگواران دیگر هم دارند وجود عالم هستی خدای عالم به واسطه اینها بوده است.
«لَوْلَاكَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاك»
تفسير القمي؛ قمى، على بن ابراهيم، محقق/ مصحح: : موسوى جزائرى، طيّب، ناشر: دار الكتاب، ج1، ص17
«ابن تیمیه» هم این را قبول دارد که رسول اکرم واسطه فیض بوده، رسول اکرم را «ابن تیمیه» قبول دارد، ائمه را ما قبول داریم.
مجری:
خیلی ممنونم از شما حضرت استاد، بزرگواری فرمودید خیلی استفاده کردیم سایه تان ان شاءالله مستدام باشد.
این نکته را هم بگویم اخیراً در جشنواره برتر که جشنوارهای بین تمام مراکز علمی و مجموعهها در کل کشور است، موسسه حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و همچنین شبکه ولی عصر به عنوان موسسه برتر شناخته شد، و در مراسمی از این مجموعه و شبکه با حضور حضرت استاد تجلیل شد، باعث افتخار است که شبکه ولی عصر و موسسه حضرت ولی عصر در امر پاسخگویی به سوالات و شبهات پیشگام هستند.
یک مراسم باشکوهی هم برگزار شد که اعاظم حوزه هم آنجا حضور داشتند و از این شبکه تجلیل شد، الحمدالله باعث افتخار است.
ممنونم از همراهی شما بینندگان عزیز برنامه، در پناه حضرت حق باشید و زیر سایه آقا جانمان حضرت مرتضی علی خدانگهدار!